جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 66,468 بازدید, 2,139 پاسخ و 55 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,714
6,509
مدال‌ها
3
نام اثر :شب های ســکــوتـ!
نویسنده : aryana elhaei
ژانر :
واقعی ، ترسناک
خلاصه :
شب شده بود... باز هم منتظر بود تا مانند هر شب به دیدارش بیایند... خوشحال از اینکه امشب خبری نخواهد شد، به خواب می‌رفت که دوباره بدنش لمس شد چشم هایش را ناگهان باز کرد و...
 

𝗧𝗪𝗗

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
66
685
مدال‌ها
2
سلام وقت بخیر. درخواست تعیین ناظر دارم:

'به نام خالق جن و انس'
رمان سایه نشین
به قلم: اِیوین_ الف.
ژانر: ترسناک، تخیلی.
هدف: تقویت قلم.
خلاصه:
خنده‌های مرگ را می‌شنید، امّا هراسی نداشت. کنجکاوی‌های ویرانگرش زندگی‌اش را رو به تباهی می‌بُرد و با این حال بارها مرزها را می‌شکست. تمام عمرش به دنبال ناشناخته‌ها می‌دوید. هشدارها را بی‌پاسخ رها می‌کرد و خودش با دستان خود طناب مرگ را آرام- آرام به دور گردن خود می‌پیچید.
بالأخره زمانش رسید؛ خنده‌ها به اشک تبدیل شد و برای اولین بار حس ترس را بیشتر از آن که باید، چشید.
به آخرین اشتباهش که مرتکب شد، او را فرا خواند. مرگ قدم- قدم به او نزدیک می‌شد، او چاره‌ای جز گریختن نداشت. ترس درونش رخنه کرده بود و ریشه‌های مرگ ثانیه به ثانیه او را در بر می‌گرفت.
ترس...
صدای پای مرگ...
بوی خون...
به خودش که آمد؛ فهمید صدای زمزمه‌ها بیشتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد، سلول به سلول بدنش فریاد کمک سر می‌دهند، موسیقی مرگ پخش می‌شود و سایه نشین از اعماق تاریکی بر می‌خیزد... .
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,759
32,198
مدال‌ها
10
نام اثر :شب های ســکــوتـ!
نویسنده : aryana elhaei
ژانر :
واقعی ، ترسناک
خلاصه :
شب شده بود... باز هم منتظر بود تا مانند هر شب به دیدارش بیایند... خوشحال از اینکه امشب خبری نخواهد شد، به خواب می‌رفت که دوباره بدنش لمس شد چشم هایش را ناگهان باز کرد و...
ناظر: @Mahi.otred
سلام وقت بخیر. درخواست تعیین ناظر دارم:


'به نام خالق جن و انس'


رمان سایه نشین
به قلم: اِیوین_ الف.
ژانر: ترسناک، تخیلی.
هدف: تقویت قلم.
خلاصه:
خنده‌های مرگ را می‌شنید، امّا هراسی نداشت. کنجکاوی‌های ویرانگرش زندگی‌اش را رو به تباهی می‌بُرد و با این حال بارها مرزها را می‌شکست. تمام عمرش به دنبال ناشناخته‌ها می‌دوید. هشدارها را بی‌پاسخ رها می‌کرد و خودش با دستان خود طناب مرگ را آرام- آرام به دور گردن خود می‌پیچید.
بالأخره زمانش رسید؛ خنده‌ها به اشک تبدیل شد و برای اولین بار حس ترس را بیشتر از آن که باید، چشید.
به آخرین اشتباهش که مرتکب شد، او را فرا خواند. مرگ قدم- قدم به او نزدیک می‌شد، او چاره‌ای جز گریختن نداشت. ترس درونش رخنه کرده بود و ریشه‌های مرگ ثانیه به ثانیه او را در بر می‌گرفت.
ترس...
صدای پای مرگ...
بوی خون...
به خودش که آمد؛ فهمید صدای زمزمه‌ها بیشتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد، سلول به سلول بدنش فریاد کمک سر می‌دهند، موسیقی مرگ پخش می‌شود و سایه نشین از اعماق تاریکی بر می‌خیزد... .
درود؛
ناظرتون خودم هستم
 

kimter

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
1
0
مدال‌ها
2
نام اثر:سیاه بخت
نویسنده: کیمیا
ژانر:غمگین.عاشقانه.کمی طنز
خلاصه‌:رمان درباره دختری به اسم کیمیا وپسر به محمد هست
این دو در دانشگاه باهم آشنا میشوند
دخترک داستان عاشق میشود عاشق کسی که از عشق فراری است این دو دوستان مشترکی دارن که می‌خوان آنها را به هم برسانند حتی شد با...
 
هنوزم در پی اونم...
مخاطب رمان برتر
فعال انجمن
Dec
183
884
مدال‌ها
2
نام اثر:پیچک صحرایی
نویسنده :پادشه خوبان
ژانر:عاشقانه اجتماعی
خلاصه: معلّم جوانی، برای تدریس پا در روستایی دور افتاده میگذارد .البته شایداین همان روستایی باشد که روءیای ان را در سر پرورانده وبه خیال خود،پادر روستایی بهشتی گون می گذارد . اما مشکلات و سختی هااورابه سمت اچار فرانسه روستا، یعنی چوپان ده سوق می دهند.چوپانی که دل معلم مهربان وزیبارا باخودش می برد .وهمین دلبستگی ،عاقبت کاردست معلم می دهدو او مرتکب خبط و خطا می شود .
این اشتباه اوراوارد مسیری پرپیچ و خم با ادم های گوناگون می کند .ودر نهایت ...
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,759
32,198
مدال‌ها
10
نام اثر:پیچک صحرایی
نویسنده :پادشه خوبان
ژانر:عاشقانه اجتماعی
خلاصه: معلّم جوانی، برای تدریس پا در روستایی دور افتاده میگذارد .البته شایداین همان روستایی باشد که روءیای ان را در سر پرورانده وبه خیال خود،پادر روستایی بهشتی گون می گذارد . اما مشکلات و سختی هااورابه سمت اچار فرانسه روستا، یعنی چوپان ده سوق می دهند.چوپانی که دل معلم مهربان وزیبارا باخودش می برد .وهمین دلبستگی ،عاقبت کاردست معلم می دهدو او مرتکب خبط و خطا می شود .
این اشتباه اوراوارد مسیری پرپیچ و خم با ادم های گوناگون می کند .ودر نهایت ...
ناظر: @Mahi.otred
 

nəɓın

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
602
2,422
مدال‌ها
2
رمان: پرواز اقلیما
نویسنده: نگین اربابی
ژانر: عاشقانه طنز تخیلی
خلاصه: اقلیما دختری که روزگار سرنوشت‌اش را با برده شدن رقم زد؛ اما مردی وارد زندگی‌اش میشود که زندگی اقلیما دگرگون می‌شود؛ با وارد شدن ان مرد اقلیما پرواز کردن را یاد می‌گیرد...
 

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
نام رمان: سرنوشتِ آغشته به خون
نام نویسنده: زری
ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی
خلاصه: قلمش را بیرون می‌آورد، گویی قلمش به گلی سرخ بدل می‌شود. چه کسی می‌دانست قرار است از چه بنویسد؟ از درد خود یا از سختی‌های پی در پی‌اش؟ اما می‌نویسد:
- زندگی، زندانِ سردِ آرزوهاست، پس باید زندگی را، زندگی کرد. چه با درد و رنج چه با خوشی.
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,759
32,198
مدال‌ها
10
رمان: پرواز اقلیما
نویسنده: نگین اربابی
ژانر: عاشقانه طنز تخیلی
خلاصه: اقلیما دختری که روزگار سرنوشت‌اش را با برده شدن رقم زد؛ اما مردی وارد زندگی‌اش میشود که زندگی اقلیما دگرگون می‌شود؛ با وارد شدن ان مرد اقلیما پرواز کردن را یاد می‌گیرد...
ناظر: @Mahi.otred
نام رمان: سرنوشتِ آغشته به خون
نام نویسنده: زری
ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی
خلاصه: قلمش را بیرون می‌آورد، گویی قلمش به گلی سرخ بدل می‌شود. چه کسی می‌دانست قرار است از چه بنویسد؟ از درد خود یا از سختی‌های پی در پی‌اش؟ اما می‌نویسد:
- زندگی، زندانِ سردِ آرزوهاست، پس باید زندگی را، زندگی کرد. چه با درد و رنج چه با خوشی.
تعداد آثار در حال تایپ‌تون بالاست!
 
بالا پایین