"بسم تعالی"
نام رمان: متظاهر
نام نویسنده: نیلh
ژانر: اجتماعی، عاشقانه.
خلاصه:
مردی از میان غبار خفه کنندهی روزگار، دو دستی به ماری گرسنه، تکّهای از وجودش را هدیه داد. مار بلعید اما گویی قصد سیر شدن نداشت. آن مرد... امان از آن مرد... بیقلب شد، بیروح شد، بیعشق شد انگار... آن تکّه همه چیزش بود! او شد حیوانی دریده و درّنده و برای شکار آن افعی، پشت سنگلاخهای سرد و سخت کمین کرد. در این دوئل نحس روزگار میبازد یا میبرد؟ باز طعمه میشود یا اینبار شکارچی میشود؟ آتش این خشم دامن همگی را خواهد سوزاند.... دیر یا زود، بلاخره این آتش شعله میکشد و همهچیز را خاکستر میکند.