درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[DELVIN]

نام اثر: جانم برای تو
نویسنده: ستایش. ب
ژانر: طنز مذهبی عاشقانه
خلاصه:
دختری که از اینده اش خبری ندارد و نمیداند که قرار است یک اتفاق کوچک باعث تغییری بزرگ میشود این تغییر موقعه ای اتفاق می افتدکه با کسانی به اسم مهدی و زینب اشنا میشود...

ناظر: @DELVAN.

 

[Gzl_1385]

مشاهده فایل‌پیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوه‌ای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:​

نام اثر:در پرتوی نور نویسنده:ghaL-be ژانر:جنایی_پلیسی_عاشقانه_ خلاصه‌:پرتوی نور✨ استارت =1401/10/29 به قلم=𝑮𝒛𝒍.𝑏 __________________________ زندگی همیشه اونجوری که می خواهیم پیش نمیرود. این انسان ها هستن که باید برای صاف کردن این جاده ای پر پیچ و خم تلاش کنن چه از خودگذشتگی ها عشق ها و زیبایی ها وچه متضاد این این مزیت ها بر سر راه همه ای ما قرار گرفته و مارا در تکاپو میندازد.. [راوی] دو هفته ای از دزدیدنش گذشته بود ولی آیا او خاطره ای راجب تمام این 24 سال زندگی خود دارد؟ از همیشه کلافه تر بود از گشتن ب دنبال حقیقت خسته شده بود ولی تک به تک سلول هایش پیدا شدن حقیقت را فریاد میزدن تصمیم به باور کردن حرفاهای که از نظرش صحت نداشت کرده بود و هزار البته که صحت نداشت دو هفته ای تمام بوده که به امر نهی های خانم بزرگ و ژاکان گذاشته بودولی آیا او حقیقتا فقط دو هفته در این عمارت کنار این مرد عجیب این روزهایش بود با تمام شدن گردگیریش به لطف دستمال سفیدی رنگی که حالا به سیاه تغییر کرده بوده به طرف سینگ ظزف شویی رفت عمارت بزرگ را نگهبان و کنیز در برگرفته بود تصویری دقیقا از روایت دیوار ها موش دارند موش ها گوش در این عمارت رواج داشت کافی بود لب از سخن باز کنی تا عقوبت کار های خود را ببینی با شستن دستمال و دستش از آشپزخانه بیرون رفت همانطور که با پیشبندش دست هایش را از شر سرمای آب خلاص می‌کرد مانند هر بار که نگاه در خانه مینداخت و پوف کلافه ای می‌کشید باز هم ان کار را تکرار کرد شاید اگر عین دختران دیگر که در اینجا حضور داشتن سعی به تسخیر مرد عمارت را داشتن تلاش می‌کرد شاید از این خلا وجودی که گریبان گریش شده بود نجات پیدا می‌کرد خلاعی که حس نبود چیزی یا چیزها و کسانی را در وجودش یاد آوری میکردن حسی که هربار به او می‌فهماند که متعلق به این زندگی نیست و حسی که به او می‌گفت اون هیچوقت سر به زیر نبوده و در گذشته زندگی آرومی نداشته است

سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیید می‌کند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال می‌کنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و می‌توانید شروع به پارت‌گذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام می‌شود، پس از رفع مشکلات، در تاپیک به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و می‌توانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!
•مدیر ارشد بخش•​

 

[DELVIN]

ناظر: @Mahi.otred

 

[نلیدو]

نام اثر : پیش از طلوع
نویسنده :‌ نلیدو
ژانر : عاشقانه ٬ اجتماعی
خلاصه : جایی در میان سکوت شب و تاریکی قلب٬به جستجوی روشنایی باید رفت.نور دل خورشید سوزان عشق است و غروب این خورشید وقت بیداری٬بیداری از خواب های خوش جوانی و زمان قدم گذاشتن به سیاهی شب.

 

[DELVIN]

نام اثر : پیش از طلوع
نویسنده :‌ نلیدو
ژانر : عاشقانه ٬ اجتماعی
خلاصه : جایی در میان سکوت شب و تاریکی قلب٬به جستجوی روشنایی باید رفت.نور دل خورشید سوزان عشق است و غروب این خورشید وقت بیداری٬بیداری از خواب های خوش جوانی و زمان قدم گذاشتن به سیاهی شب.

درود؛
ناظر: @DELVAN.

 

[h.nf]

"بسم تعالی"

نام رمان: متظاهر
نام نویسنده: نیلh
ژانر: اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه:
مردی از میان غبار خفه کننده‌ی روزگار، دو دستی به ماری گرسنه، تکّه‌ای از وجودش را هدیه داد. مار بلعید اما گویی قصد سیر شدن نداشت. آن مرد... امان از آن مرد... بی‌قلب شد، بی‌روح شد، بی‌عشق شد انگار... آن تکّه همه چیزش بود! او شد حیوانی دریده و درّنده و برای شکار آن افعی، پشت سنگلاخ‌های سرد و سخت کمین کرد. در این دوئل نحس روزگار می‌بازد یا می‌برد؟ باز طعمه می‌شود یا این‌بار شکارچی می‌شود؟ آتش این خشم دامن همگی را خواهد سوزاند.... دیر یا زود، بلاخره این آتش شعله می‌کشد و همه‌چیز را خاکستر می‌کند.

 

[𝒜𝓈ℎℊℎℯ♡𝒜♡]

نام اثر: زندگی ادامه دارد ❤️
نام نویسنده: فاطمه F.A
ژانر: عاشقانه
خلاصه: درمورد دختری به نام سلین که بعد از عقد برای عروسی اش آماده می‌شود که بعد از اینکه سهیل می‌گوید میخواهد به سفر کاری برود آنجا به حقایقی پی میبرد.........
پایان خوش❤️

 

[DELVIN]

"بسم تعالی"

نام رمان: متظاهر
نام نویسنده: نیلh
ژانر: اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه:
مردی از میان غبار خفه کننده‌ی روزگار، دو دستی به ماری گرسنه، تکّه‌ای از وجودش را هدیه داد. مار بلعید اما گویی قصد سیر شدن نداشت. آن مرد... امان از آن مرد... بی‌قلب شد، بی‌روح شد، بی‌عشق شد انگار... آن تکّه همه چیزش بود! او شد حیوانی دریده و درّنده و برای شکار آن افعی، پشت سنگلاخ‌های سرد و سخت کمین کرد. در این دوئل نحس روزگار می‌بازد یا می‌برد؟ باز طعمه می‌شود یا این‌بار شکارچی می‌شود؟ آتش این خشم دامن همگی را خواهد سوزاند.... دیر یا زود، بلاخره این آتش شعله می‌کشد و همه‌چیز را خاکستر می‌کند.

نام اثر: زندگی ادامه دارد ❤️
نام نویسنده: فاطمه F.A
ژانر: عاشقانه
خلاصه: درمورد دختری به نام سلین که بعد از عقد برای عروسی اش آماده می‌شود که بعد از اینکه سهیل می‌گوید میخواهد به سفر کاری برود آنجا به حقایقی پی میبرد.........
پایان خوش❤️

ناظر: @Mahi.otred

 

[مو فرفری]

نام اثر : قلب بنفش
نویسنده : سارا ثابت مقدم
ژانر : عاشقانه ، نوجوانی
خلاصه : ادوارد و دوستاش که یه اکیپ هستن همه بچه های دبیرستان رو اذیت میکنن اما یه دختر زیبا اما ساده تو مدرسه هست که یکی از اکیپ ادوارد عاشقش میشه اما.....

 

[DELVIN]

نام اثر : قلب بنفش
نویسنده : سارا ثابت مقدم
ژانر : عاشقانه ، نوجوانی
خلاصه : ادوارد و دوستاش که یه اکیپ هستن همه بچه های دبیرستان رو اذیت میکنن اما یه دختر زیبا اما ساده تو مدرسه هست که یکی از اکیپ ادوارد عاشقش میشه اما.....

ناظر: @Mahi.otred