جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 81,839 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

ایمان

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
7
9
مدال‌ها
2
نام اثر : بی کسی
نویسنده : ایمان
ژانر : اجتماعی
کل داستان :
سال 1788
پاریس
او یک فرد تنها بود و تقریبا هیچ دوست و آشنایی نداشت.کشور در شرف یک انقلاب بزرگ بود.خیزش ها آرام آرام به جنبش و جنبش ها به انقلاب تبدیل می شدند.برای او تغییر نظام سلطنتی فرانسه به هر چیز دیگری حایز اهمیت نبود.با این که انسان فقیری بود و با فقر دست و پنجه نرم می کرد.برای کسی که با تصویر خود در آینه و با سایه ی خود در دیوار حرف میزد.برای کسیکه فقر و تنهایی حتی اگر جای خود را به ثروت میدادند باز هیچ تغییری در زندگی اش احساس نمی شد.برای کسیکه این انقلاب هیچ اثری برای او نداشت.برای کسیکه حتی یک فرد ایدئولوژیک هم نبود.تنها جایی که تغییری به خود ندیده بود خانه ای بود که او در آن زندگی می کرد و کافه ی پایین آپارتمانش که روزش را با خوردن یک قهوه و شکلات در آن شروع می کرد.تنها کسی که تغییر نکرده بود شاگرد قهوه چی بود که روزش را با گپ زدن با او آغاز می کرد و بوتیک روبه روی قهوه چی که انگار اینها در شرف این انقلاب بزرگ در زمان یخ زده بودند.
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام اثر: "من بعد از تو"
نویسنده: مریم طهماسبی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: دختری به نام رها، تنها و بی پنا در آسایگاه بیماران روانی، پسری به نام سهراب عاشق شکست خورده ای که از داغ عشق دیوونه شده؛ داستان عجیب دو فرد برای انتقام اما بدون عاشقی....
@F.S.Ka
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام اثر : بی کسی
نویسنده : ایمان
ژانر : اجتماعی
کل داستان :
سال 1788
پاریس
او یک فرد تنها بود و تقریبا هیچ دوست و آشنایی نداشت.کشور در شرف یک انقلاب بزرگ بود.خیزش ها آرام آرام به جنبش و جنبش ها به انقلاب تبدیل می شدند.برای او تغییر نظام سلطنتی فرانسه به هر چیز دیگری حایز اهمیت نبود.با این که انسان فقیری بود و با فقر دست و پنجه نرم می کرد.برای کسی که با تصویر خود در آینه و با سایه ی خود در دیوار حرف میزد.برای کسیکه فقر و تنهایی حتی اگر جای خود را به ثروت میدادند باز هیچ تغییری در زندگی اش احساس نمی شد.برای کسیکه این انقلاب هیچ اثری برای او نداشت.برای کسیکه حتی یک فرد ایدئولوژیک هم نبود.تنها جایی که تغییری به خود ندیده بود خانه ای بود که او در آن زندگی می کرد و کافه ی پایین آپارتمانش که روزش را با خوردن یک قهوه و شکلات در آن شروع می کرد.تنها کسی که تغییر نکرده بود شاگرد قهوه چی بود که روزش را با گپ زدن با او آغاز می کرد و بوتیک روبه روی قهوه چی که انگار اینها در شرف این انقلاب بزرگ در زمان یخ زده بودند.
@معراج
 

nava. fh

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
1
7
مدال‌ها
2
نام رمان: چشم‌هایت شعرند.
نویسنده: nava. fh
ژانر: اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه:

در رویای شیرین شکوفه‌های صورتی رنگش غرق بود، آن‌قدر غرق بود که جام زهرآلود روزگار را به‌یک باره سر کشید. در دنیای بچگانه‌ی خود مخفی بود، آن‌قدر خودش را گم کرده بود که دار مکافاتِ روزگار
پیدایش کرد و طناب پوسیده‌اش را دور گردن ظریفش پیچاند. نمی‌داند، نمی‌بیند چه مهلکه‌ای پیش رویش در میان خونی برّاق و کشنده به سمتش هجوم می‌آورد!
در این کشاکش سوزناک مردی توبه‌شکن مثل سایه‌ای سیاه رنگ برمی‌خیزد. همانند شوالیه‌ای پرقدرت یا شایدم مانند پرنس قصه‌ها! او می‌کشد یا حکم‌رانی می‌کند!؟
خنجرش را در قلب دخترک می‌فشارد یا طناب دور گردنش را می‌شکافد!؟
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام رمان: چشم‌هایت شعرند.
نویسنده: nava. fh
ژانر: اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه:

در رویای شیرین شکوفه‌های صورتی رنگش غرق بود، آن‌قدر غرق بود که جام زهرآلود روزگار را به‌یک باره سر کشید. در دنیای بچگانه‌ی خود مخفی بود، آن‌قدر خودش را گم کرده بود که دار مکافاتِ روزگار
پیدایش کرد و طناب پوسیده‌اش را دور گردن ظریفش پیچاند. نمی‌داند، نمی‌بیند چه مهلکه‌ای پیش رویش در میان خونی برّاق و کشنده به سمتش هجوم می‌آورد!
در این کشاکش سوزناک مردی توبه‌شکن مثل سایه‌ای سیاه رنگ برمی‌خیزد. همانند شوالیه‌ای پرقدرت یا شایدم مانند پرنس قصه‌ها! او می‌کشد یا حکم‌رانی می‌کند!؟
خنجرش را در قلب دخترک می‌فشارد یا طناب دور گردنش را می‌شکافد!؟
@F.S.Ka
 

maryam tahmasbi

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
17
148
مدال‌ها
2

مشاهده فایل‌پیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوه‌ای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر:
نویسنده:
ژانر:
خلاصه‌:

سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیین می‌کند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال می‌کنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و می‌توانید شروع به پارت‌گذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام می‌شود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و می‌توانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!

•مدیر ارشد بخش•
نام اثر: من بعد از تو
نویسنده:مریم طهماسبی
ژانر:عاشقانه، اجتماعی
خلاصه‌: در اتاق به آرامی باز شد و پرستار آسایشگاه که مانند همیشه لباس سفید و کلاه صورتی بر سر داشت وارد شد، سرنگی که در دستش داشت را به سمت دخترک بی روح گرفت و به آرامی محتوایات آرام بخش سرنگ را در رگ های خشکیده دخترک تزریق کرد....
داستان رها، دختری که از عشق ترد شده و حالا برای رهایی که دیوانگی و آسایگاه نیاز به امید دارد، امیدی به نام سهراب.... سهراب بدون آیدا
داستان بی عشق اما عاشقانه، کمی مبهم اما شیرین.
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام اثر: من بعد از تو
نویسنده:مریم طهماسبی
ژانر:عاشقانه، اجتماعی
خلاصه‌: در اتاق به آرامی باز شد و پرستار آسایشگاه که مانند همیشه لباس سفید و کلاه صورتی بر سر داشت وارد شد، سرنگی که در دستش داشت را به سمت دخترک بی روح گرفت و به آرامی محتوایات آرام بخش سرنگ را در رگ های خشکیده دخترک تزریق کرد....
داستان رها، دختری که از عشق ترد شده و حالا برای رهایی که دیوانگی و آسایگاه نیاز به امید دارد، امیدی به نام سهراب.... سهراب بدون آیدا
داستان بی عشق اما عاشقانه، کمی مبهم اما شیرین.
@معراج
 

aisoo

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
8
8
مدال‌ها
2

مشاهده فایل‌پیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوه‌ای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر:پلیسی درمحدودای من
نویسنده:آیسودادهقان
ژانر:طنز،عاشقانه،معمایی، پلیسی
خلاصه‌: دختری پرسروصدادرجلد سوکت، تنها مشغله فکری اونجات دادن تنهاعضوع خانوادش بود، که باگذرزمان اتفاقات عجیبی پیش می آید.......

سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیین می‌کند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال می‌کنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و می‌توانید شروع به پارت‌گذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام می‌شود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و می‌توانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!

•مدیر ارشد بخش•
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: YASNA.B

بلیده

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
1
21
مدال‌ها
2
نام اثر:جنگل عشق
نویسنده:سمیه بلیده
ژانر :طنز با چاشنی ترس
خلاصه:این رمان درباره سه دختر که طی تصمیم ناگهانی در شب پابه جنگل میگذارند اما طولی نمیکشد که باران شدید شروع به باریدن میکند وسه دختر داستان به دنبال سرپناهی میگردند و با یک غار رو به رو میشوندبه ناچار وارد غار میشوند و با یک صحنه کافر رو به رو میشوندواین شروع داستان سه قدرت پنهان است
 
بالا پایین