- May
- 7
- 9
- مدالها
- 2
نام اثر : بی کسی
نویسنده : ایمان
ژانر : اجتماعی
کل داستان :
سال 1788
پاریس
او یک فرد تنها بود و تقریبا هیچ دوست و آشنایی نداشت.کشور در شرف یک انقلاب بزرگ بود.خیزش ها آرام آرام به جنبش و جنبش ها به انقلاب تبدیل می شدند.برای او تغییر نظام سلطنتی فرانسه به هر چیز دیگری حایز اهمیت نبود.با این که انسان فقیری بود و با فقر دست و پنجه نرم می کرد.برای کسی که با تصویر خود در آینه و با سایه ی خود در دیوار حرف میزد.برای کسیکه فقر و تنهایی حتی اگر جای خود را به ثروت میدادند باز هیچ تغییری در زندگی اش احساس نمی شد.برای کسیکه این انقلاب هیچ اثری برای او نداشت.برای کسیکه حتی یک فرد ایدئولوژیک هم نبود.تنها جایی که تغییری به خود ندیده بود خانه ای بود که او در آن زندگی می کرد و کافه ی پایین آپارتمانش که روزش را با خوردن یک قهوه و شکلات در آن شروع می کرد.تنها کسی که تغییر نکرده بود شاگرد قهوه چی بود که روزش را با گپ زدن با او آغاز می کرد و بوتیک روبه روی قهوه چی که انگار اینها در شرف این انقلاب بزرگ در زمان یخ زده بودند.
نویسنده : ایمان
ژانر : اجتماعی
کل داستان :
سال 1788
پاریس
او یک فرد تنها بود و تقریبا هیچ دوست و آشنایی نداشت.کشور در شرف یک انقلاب بزرگ بود.خیزش ها آرام آرام به جنبش و جنبش ها به انقلاب تبدیل می شدند.برای او تغییر نظام سلطنتی فرانسه به هر چیز دیگری حایز اهمیت نبود.با این که انسان فقیری بود و با فقر دست و پنجه نرم می کرد.برای کسی که با تصویر خود در آینه و با سایه ی خود در دیوار حرف میزد.برای کسیکه فقر و تنهایی حتی اگر جای خود را به ثروت میدادند باز هیچ تغییری در زندگی اش احساس نمی شد.برای کسیکه این انقلاب هیچ اثری برای او نداشت.برای کسیکه حتی یک فرد ایدئولوژیک هم نبود.تنها جایی که تغییری به خود ندیده بود خانه ای بود که او در آن زندگی می کرد و کافه ی پایین آپارتمانش که روزش را با خوردن یک قهوه و شکلات در آن شروع می کرد.تنها کسی که تغییر نکرده بود شاگرد قهوه چی بود که روزش را با گپ زدن با او آغاز می کرد و بوتیک روبه روی قهوه چی که انگار اینها در شرف این انقلاب بزرگ در زمان یخ زده بودند.