- Oct
- 892
- 2,617
- مدالها
- 5
****
نونو جان بیا امشب به دردی که دلم را میسوزاند گوش کن.
من زادهی قهر خداوندم؛ که هر بار به آتشی غریب و بیمحابا میسوزم و میمیرم و دوباره پیکرم را از زیر خاکستر مرگ بیرون میکشم.
من زادهی عطشام؛ زادهی هرگز سیراب نشدن... .
فاصلهای بین من و من افتاده که با هیچ حرفی پُر نخواهد شد... .
نونو جان این گسیختگیها درد من هستند اما این گسستنهاست که مرگ من میشوند... .
نونو جان بیا امشب به دردی که دلم را میسوزاند گوش کن.
من زادهی قهر خداوندم؛ که هر بار به آتشی غریب و بیمحابا میسوزم و میمیرم و دوباره پیکرم را از زیر خاکستر مرگ بیرون میکشم.
من زادهی عطشام؛ زادهی هرگز سیراب نشدن... .
فاصلهای بین من و من افتاده که با هیچ حرفی پُر نخواهد شد... .
نونو جان این گسیختگیها درد من هستند اما این گسستنهاست که مرگ من میشوند... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: