- Aug
- 357
- 1,020
- مدالها
- 2
دیدمت دورنمای در و بام ای شیرازاز عشق من به هر سو در شهر، گفتگويي ست
من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد
سرم آمد به بر سی*ن*ه سلام ای شیراز
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!دیدمت دورنمای در و بام ای شیرازاز عشق من به هر سو در شهر، گفتگويي ست
من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد
ز روزگار جواني خبر چه مي پرسيدیدمت دورنمای در و بام ای شیراز
سرم آمد به بر سی*ن*ه سلام ای شیراز
تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخنز روزگار جواني خبر چه مي پرسي
چون برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرینتو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن
به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اندما بی غمان گیج دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
موی سپید را فلکم رایگان ندادبر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم
ما ز بالاییم و بالا میرویمموی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
من بی مایه که باشم که خریدار تو باشمما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پروردهمن بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک