- Jan
- 277
- 1,829
- مدالها
- 2
تا با تو بوم نخسبم از یاریهاسحر کرشمه چشمت به خواب میدیدم
زهی مراتب خوابی که به زبیداریست
تا بی تو بوم نخسبم از زاریها
سبحانا... که هر دو شب بیدارم
تو فرق نگر میان بیداریها
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!تا با تو بوم نخسبم از یاریهاسحر کرشمه چشمت به خواب میدیدم
زهی مراتب خوابی که به زبیداریست
آن خر به مثال جو در زر فکند خود راتا با تو بوم نخسبم از یاریها
تا بی تو بوم نخسبم از زاریها
سبحانا... که هر دو شب بیدارم
تو فرق نگر میان بیداریها
در صومعهی زاهد و در خلوت صوفیآن خر به مثال جو در زر فکند خود را
غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچتنت هنوز به اندازهای لطافت داشت
که گل درآیینه از دیدنش شکوفا شد
قرار نامهی وصل من و تو بود آنکه
به روی شانهی من با لب تو امضا شد
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
نقش خیال رویش دیشب به خواب دیدمچه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگونقش خیال رویش دیشب به خواب دیدم
مَه را به شب توان دید، من آفتاب دیدم
وفا مجو زکس ور سخن نمیشنویمن غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
وفا مجو زکس ور سخن نمیشنوی
به طالب سیمرغ و کیمیا می باش
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک