- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
شور استغنای عشق از حسرت دل بوده استشکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
کوس اربابکرم فریاد سایل بوده است
چشم غفلتپیشه را افسردگی امروزنیست
مشت خاک ما به هرجا بود کامل بوده است
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!شور استغنای عشق از حسرت دل بوده استشکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
شام هجران تو تشریف به هر جا ببردشهر من شهر خموش
مردمانش همگی خانه به دوش
حکمرانان فقید شهر من
چشم ها را بسته اند مانند گوش
شور عشقی کرده بازم بیقرارشب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن ک.س است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
شور صد صحرا جنونگرد نمکدان شماروز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
شعر میخوانم که دلتنگی فراموشم شودشوریده و شیدای توام شیرینی رویای منی
تا به قیامت پای توام دین منی دنیای منی
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک