#part_30
باران:عه وا خدا مرگم بده یعنی میخوای منو از خونه خان داداشم بنداری بیرون؟ چشمم روشن چه غلطا
_بله که میندازم خواهر شوهر به این پروییی ندیده بودیم والا
باران:پرو عمته! چشمم روشن ببین داداشم چه زنی آورده
دستشو به معنی متأسف تکون میداد که قهقهه ای سردادم که گفت:زهرمار
خیاری که پوست کنده بودم رو برداشت و گازی بهش زد و با دهن پر گفت:چی میبینی؟
_ای مرگگگگ اونو چرا کوفت کردی؟ مال من بود!
باران قورت داد و گفت:خفه بابا بیا بشین کارت دارم
_چی شده؟
بارانی:مرگ شده مگه باید چیزی شده باشه بیا حرف میخوام بزنم
نشستم رو مبل رو به روییشو گفتم:خب؟
باران:بگو ببینم هوراد کریمی چی تو میشه؟
_داداشم
باران متعجب گفت:چییی
_داداشمه
باران:وای فاجعه
_چرا
باران:هوراد دوست پسر قبلی منه!
چشام گرد شد...
_چی؟؟؟توضیح بده ببینم چه غلطی کردید!
باران:ببین من ترم اول دانشگاه بودم و این هوراد اومد تو دانشگاه و شروع کرد به مسخره بازی دراوردن منم خیلی سنگین بودم و با حُجب و حیا ! با پوزخند نگاهش میکردم که گیرداد به من و هی به من کرم میریخت تا اینکه منم بهش گیر دادم بعد مدت ها این اقا هیراد خودشو تو دل من جا کرد به طوری که حتی یه روزم این شوخی هاشو انجام نمیداد من کلافه میشدم و رو مخ همه میرفتم!
باران:عه وا خدا مرگم بده یعنی میخوای منو از خونه خان داداشم بنداری بیرون؟ چشمم روشن چه غلطا
_بله که میندازم خواهر شوهر به این پروییی ندیده بودیم والا
باران:پرو عمته! چشمم روشن ببین داداشم چه زنی آورده
دستشو به معنی متأسف تکون میداد که قهقهه ای سردادم که گفت:زهرمار
خیاری که پوست کنده بودم رو برداشت و گازی بهش زد و با دهن پر گفت:چی میبینی؟
_ای مرگگگگ اونو چرا کوفت کردی؟ مال من بود!
باران قورت داد و گفت:خفه بابا بیا بشین کارت دارم
_چی شده؟
بارانی:مرگ شده مگه باید چیزی شده باشه بیا حرف میخوام بزنم
نشستم رو مبل رو به روییشو گفتم:خب؟
باران:بگو ببینم هوراد کریمی چی تو میشه؟
_داداشم
باران متعجب گفت:چییی
_داداشمه
باران:وای فاجعه
_چرا
باران:هوراد دوست پسر قبلی منه!
چشام گرد شد...
_چی؟؟؟توضیح بده ببینم چه غلطی کردید!
باران:ببین من ترم اول دانشگاه بودم و این هوراد اومد تو دانشگاه و شروع کرد به مسخره بازی دراوردن منم خیلی سنگین بودم و با حُجب و حیا ! با پوزخند نگاهش میکردم که گیرداد به من و هی به من کرم میریخت تا اینکه منم بهش گیر دادم بعد مدت ها این اقا هیراد خودشو تو دل من جا کرد به طوری که حتی یه روزم این شوخی هاشو انجام نمیداد من کلافه میشدم و رو مخ همه میرفتم!