جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار امیر خسرو دهلوی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط *نبوا* با نام اشعار امیر خسرو دهلوی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,379 بازدید, 109 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار امیر خسرو دهلوی
نویسنده موضوع *نبوا*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز

آشکارا سی*ن*ه‌ام بشکافتی
همچنان در سی*ن*ه پنهانی هنوز

ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندرین ویرانه سلطانی هنوز

هر دو عالم، قیمت خود گفته‌ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز

ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز

جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز

پیری و شاهدپرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست
در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست

بی دوست اگر خلق به جان می‌زید و سر
هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست

سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند
از بهر نگاری که چو او در دو جهان نیست

ما زنده بدوییم که جان می‌رود از ما
بر وی که به معشوقه زید منت آن نیست

مشنو سخن عاشقی از زبانان
کاین کار دل است ای پسر و کار زبان نیست

گفتی که هم آغوش خیالم به چه سانی
خواب خوش مجنون به بر دوست نهان نیست

خسرو ز تو گر دل بستد صاحب حسنی
خوش‌باش‌که‌یوسف به یکی‌قلب گران نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
ز نسیم جانفزایت دل مرده زنده گردد
ز کدام باغی ای گل که چنین خوش است بویت

به تن چو تار مویت نهی ار دو صد جهان غم
ندهم به هیچ حالی دو جهان به تار مویت
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
با غمش خو کردم امشب گرچه در زاری گذشت
یاد میکردم از آن شبها که در یاری گذشت

مردمان گویند چونی در خیال زلف او
چون بود مرغی که عمرش در گرفتاری گذشت

ناخوش آن وقتی که بر زنده‌دلان بی عشق رفت
ضایع آن روزی که بر مستان به هشیاری گذشت

ماجرای دوش می‌پرسی که چون بگذشت حال
ای سرت گردم چه می‌پرسی به دشواری گذشت
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
تمنای دلم کردی و دادم
بفرما گر تمنای دگر هست !

اشارت کردی از ابرو به خونم
مرا باری مبارک شد جمالت

چو زنبور سیه گرد سر گل
بگردم بر سرت بی‌خود ز بویت
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در حضوری
ز وصال شربتم ده که بسوختم ز دوری

منم و شبی و گشتی به خرابه های هجران
که عظیم دور ماندم ز ولایت صبوری

چو به اختیار خاطر غم عشق برگزیدم
ز جفا هر آنچه آید بکشیم از ضروری

من اگر هلاک گردم، تو چه التفات داری؟
که ز غفلت جوانی به کرشمه غروری

نه خیال بر دو چشمم، نه یکی هزار منت
که توام ز دولت او شب و روز در حضوری

چمن اینچنین نخندد، تو مگر بهشت و باغی
بشر اینچنین نباشد، تو مگر پری و حوری

گذری اگر توانی به بهار عاشقان کن
که ز اشک من به صحرا همه لاله است و سوری

به شب فراق خسرو چو چراغ سوخت آخر
شبش ار چه تیره تر شد، به چراغ از تو نوری
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
درد تو آتش و آب از دل و چشمم بگشاد
به جز از سوختن و غرقه شدن درمان چیست

عشق داند که زمین را ز چه شوید اشکم
نوح داند که جهان را سبب طوفان چیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
گر چشم من از صورت تو دور نباشد
دور از تو دلم خسته و رنجور نباشد

آن دیده چه آید که به روی تو نیاید؟
آن چشم چه بیند که در او نور نباشد؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبها

کنون هم هست شب لیکن سیاه از دود یاربها

خوش آن شبها که پیشش بودمی که مسـ*ـت و گه سرخوش

جهانم میشود تاریک چون یاد آرم آن شبها
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
ای دل وامانده، خیز، ره سوی جانان طلب
وز نفس اهل درد مایه درمان طلب

پرده اعلاست عشق، گر ملکی، این گشای
لجه دریاست عشق، گر گهری، آن طلب
 
بالا پایین