جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار سیمین بهبهانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط *نبوا* با نام اشعار سیمین بهبهانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,887 بازدید, 118 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار سیمین بهبهانی
نویسنده موضوع *نبوا*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
خفته در من دیگری، آن دیگری را می شناس
چون ترنجم بشکن آنگه آن پری را می شناس

من پری هستم به افسون در ترنجم بسته اند
تا رَها سازی مرا، افسونگری را می شناس
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,134
مدال‌ها
2
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا
شراب نور به رگ های شب دوید، بیا

ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شگفت و سحر دمید، بیا

شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید، بیا

ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا

به وقت « مرگم » اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید، بیا

به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سی*ن*ه برون شد ز بس تپید، بیا

نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید، بیا

امید خاطر « سیمین » دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را

من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را

جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا

از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را

من برکهی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را

گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را

هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را

می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را

از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم ، جام تنم بر تو گوارا ...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
.
شوریده‌ی آزرده‌دلِ بی سر و پا من
در شهر شما عاشق انگشت‌نما من

دیوانه‌تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من

شاهِ همه خوبان سخنگوی غزل‌ساز
اما به در خانه‌ی عشق تو گدا من

یک دم، نه به یاد من و رنجوریِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من

ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم!
آهوی گرفتار به زندان شما من

آن روح پریشان سفرجوی جهانگرد
همراه به هر قافله چون بانگ درا، من

تا بیشتر از غم، دل دیوانه بسوزد
برداشته شب تا به سحر دست دعا من

سیمین! طلب یاریم از دوست خطا بود:
ای بی‌دل آشفته! کجا دوست؟ کجا من؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ز چه جوهر آفریدی دلِ داغدار ما را
که هزار لاله پرشد پس از این مزار ما را

چو نسیمِ آشنایی زکدام سو وزیدی
تو که بی قرار کردی همه لاله زار ما را

ز سرشک نم فشاندم به بنفشه زار دوری
که ز بوته ها بچینی گلِ انتظارِ ما را

منم آن شکسته سازی که تو ام نمی نوازی
که فغان کنم زدستی که گسسته تار ما را

ز کویر جان سیمین نه گل و نه سبزه روید
دلِ رنگ و بو پسندت چه کند بهار ما را
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
.
نگاه می‌کنم از هر طرف سوار تویی
نشسته یک‌تنه بر صدر روزگار تویی

هزار لحظه گذشت و هزار لحظه دلم
به سی*ن*ه سر زد و... دیوانه را قرار تویی

تو را ندارم و دلتنگم و... دلم قرص است
که انتهای خوش صبر و انتظار تویی

خزان اگرچه شکسته‌ست شاخه‌هامان را
بیا پرستو جان، مژده‌ٔ بهار تویی

بخوان به نام گل سرخ، عاشقانه بخوان
بخوان که سایه و سیمین و شهریار تویی

به‌رغم ابر سیه‌جامه، روشنایی هست
که آفتاب بلند طلایه‌دار تویی

به اعتبار تو امید تازه خواهد شد
در این زمانه‌ٔ بی‌مایه اعتبار تویی

اگرچه بخت به من پشت کرده باکی نیست
«مرا هزار امید است و هر هزار تویی»*
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
.
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را

من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را

جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا

از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را

من برکهی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را

گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را

هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را

می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را

از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم ، جام تنم بر تو گوارا ...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
آمـدم زیبـایی ات را با غـزل غـارت کـنم
گر بخواهی یا نخواهی_با دلم یارت کنم

هم ردیف چشم های شَرّه و مستت شوم
هم ‌قوافی با نفس های تو _ تکرارت کنم

از لبانت بوسه هـایت را بِدُزدم‌ نیمه شب
یار شب هایم شوی و صبح بیدارت کـنم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
هرچند رفته ای و دل از ما گسسته ای
پیوسته پیش چشم خیالم نشسته ای

ای نرگس از ملامت چشمم چه دیده ای
کاین سان به بزم شاد چمن سرشکسته ای؟

با من مبند عهد که چون پیچ های باغ
هرجا رسیده ، رشته ی پیوند بسته ای

از من به سوی دشمن من راه جسته ای
نوریّ و در بلور دل من شکسته ای

دیگر نگاه گرم تو را تاب فتنه نیست
ای چشم آشنا! مگر امروز خسته ای؟

من نیز بند مهر تو ببریده ام ز پای
تنها گمان مبر که تو زین دام رسته ای

سیمین! ز عشق رسته ای امّا فسرده ای
آن اخگری کز آتش سوزنده جسته ای
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی، دیده نمیشوی
می شوی مثل شیشه ای تمیز ؛
کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند
همه به جای شیشه، منظره ی بیرون را میبینند ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد و کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد همه آن را می بینند وهمه سعی می کنند تمیزش کنند
 
بالا پایین