مطالب طنز اعتراف‌😂🔪

[حیفآ؛]

اعتراف میکنم دلم برای اون گربه خیابونی که دستش قطع شد و رفت و فراموشم کرد تنگ شده:)

 

[Sars.ha]

اعتراف میکنم گوشی معلم سوممون رو من شکوندم 😁

اعتراف میکنم توپ والیبال اصل داییم و من گم کردم

 

[Sars.ha]

اعتراف میکنم من لاک ریختم رو لباس عروس 😁
اعتراف میکنم من از حرص زدم اون گلدون مورد علاقه خالمو به فنا دادم و ماشین پسر داییمو با مداد نیشی خط خطی کردم ( این واقعا حقش بود )😎😌

 

[ترنج]

اعتراف میکنم گل آبجیم رو من شکستم
بیچاره نیم ساعت زار میزد😁

 

[زمرد]

اعتراف می‌کنم که دیوونتم

 

[تابان دخت]

اعتراف میکنم دلم میخواد به یکی از ته دل بگم



بخوابونم دهنِت؟
یا
هی دخترو، خاک تو سرت!😎

 

[shahab]

اعتراف میکنم بچه که بودم فک میکردم اگه شیشه‌ی تلویزیونو بشکونم سیندرلا و پلنگ‌ صورتی و... میتونن بیان بیرون/:

 

[ویتامین]

اعتراف می‌کنم اون بچه‌ای که چون شلوارش دوست نداشت (شلوار خیلی خوشگل و جیگر بودا ولی من خوشم نمی‌یومد ازش) و خودشو از قصد روی زمین پرت کرد که شلوارش پاره بشه من بودم.
***
اعتراف می‌کنم اون آدمی که دو تا از امتحاناتش از روی تنبلی نخوند و به جاش همه‌ی جواب‌هارو توی کتابش نوشت و سر امتحان از تقلب‌های داخل کتاب استفاده کرد و دو تا امتحان داد من بودم.
***
اعتراف می‌کنم اون آدمی که با این‌که امتحانش خونده بود ولی وقتی معلم بهش برگه امتحان داد که بره به مدیر بده فتو بزنه ازش قبل اینکه به مدیر بده سوالات خوند و بعدش اومد از توی کتاب جواب‌هارو نگاه کرد که مطمئن باشه جوابایی که می‌خواد بده درسته من بودم.

 

[DLVAN]

افتخار می‌کنم! کسی دوستم داره که ازش متنفرم و خودم کسی رو دوست دارم که ازم متنفره

 

[سرین]

اعتراف میکنم اونی که تو عروسی آلبالو زد تو سر یه کچل بعد رفت زیر میز من بودم
اعتراف میکنم من زنگ اون پیر زن بدبختو زدم و انداختم گردن دوستم
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی داییم اینا میومدن خونمون و چون شلوغ بودن و من زیاد به شلوغی عادت نداشتم میرفتم تو دستشویی و با پشه ها حرف میزدم تا حوصلم سرنره تا وقتی داییم اینا میرن