- Dec
- 727
- 2,102
- مدالها
- 2
بیا، اینهم مدرک. من تو رو حلال میخوام ترنم، کاری به اون چهارتا آیه عربی هم ندارم، یعنی واسم فرقی نداره چه عربی بگن، چه ایرانی میخوام یه خطبهی آغاز عشق بین ما خونده بشه. ما خطبههای وصال رو دیشب خوندیم خودمون پیشپیش، میخوام آغازین رو هم بخونن برامون، هرچند با تاخیر. حالا بگو ببینم راضی تو به این؟
عشق؛ تنها کلمهی سه حرفی بود که سرتاسر وجودم رو فرا گرفته بود و از چشمهام درحال فوران بود. اینکه اینجور قشنگ یکی بخواد تو رو خیلی حس خوبیه، این حس قشنگ رو واسه اولین بار من داشتم تجربه میکردم و چی از این بهتر که این حس دو طرفه بود. با شعف و چشمهایی که پر شده بود از اشک شوق، بغلش کردم که همون لحظه دستهاش دور تنم قلاب شد:
- آراد خیییلی دوستت دارم.
ازش جدا شدم که گفت:
- جواب من این نبودا، ترنم اصلاً چرا هر بار من قشنگ حرف میزنم تو بچهی تخس و شیطون میشی و حرفهای من رو نادیده میگیری؟ بعد که میگم نرمش به تو نیومده اخمهات رو تو هم میکشی. باید اینجوری بهت میگفتم، باید میگفتم 《هوی گیس بریده یا همین حالا با زبون خوش میای میریم زنم میشی یا کشون کشون میبرمت زنم میکنمت، یا تو مال من میشی یا همین که من میگم، حالا اگه جرات داری بگو نه تا بهت نشون بدم مرد این خونه کیه ضعیفهی چشم سفید》
این رو با یه صدای کلفت و یه لنگه ابروی بالا پریده مثل لاتها گفته بود و من رو به خنده واداشته بود. از ته دلم خندیدم و گفتم:
- کی جرات داره به شما نه بگه؟
عشق؛ تنها کلمهی سه حرفی بود که سرتاسر وجودم رو فرا گرفته بود و از چشمهام درحال فوران بود. اینکه اینجور قشنگ یکی بخواد تو رو خیلی حس خوبیه، این حس قشنگ رو واسه اولین بار من داشتم تجربه میکردم و چی از این بهتر که این حس دو طرفه بود. با شعف و چشمهایی که پر شده بود از اشک شوق، بغلش کردم که همون لحظه دستهاش دور تنم قلاب شد:
- آراد خیییلی دوستت دارم.
ازش جدا شدم که گفت:
- جواب من این نبودا، ترنم اصلاً چرا هر بار من قشنگ حرف میزنم تو بچهی تخس و شیطون میشی و حرفهای من رو نادیده میگیری؟ بعد که میگم نرمش به تو نیومده اخمهات رو تو هم میکشی. باید اینجوری بهت میگفتم، باید میگفتم 《هوی گیس بریده یا همین حالا با زبون خوش میای میریم زنم میشی یا کشون کشون میبرمت زنم میکنمت، یا تو مال من میشی یا همین که من میگم، حالا اگه جرات داری بگو نه تا بهت نشون بدم مرد این خونه کیه ضعیفهی چشم سفید》
این رو با یه صدای کلفت و یه لنگه ابروی بالا پریده مثل لاتها گفته بود و من رو به خنده واداشته بود. از ته دلم خندیدم و گفتم:
- کی جرات داره به شما نه بگه؟
آخرین ویرایش: