- Dec
- 727
- 2,102
- مدالها
- 2
گفت بهشون مکان و زمان مهمونی رو بگو و اونها درعوض کاری بهکار تو نداشته باشند، در اصل یِر به یِر شدیم و دیگه همکاری بین ما نیست. عمو و سردار شکری هم که از خدا خواسته قبول کردن و این شد که دیگه من نیازی به جریمه و مجازات شدن هم ندارم. فعلاً میمونه این مهونی کوفتی که فردا شب توش دخل همشون میاد و بالاخره بعد از یکسال و خوردهای من نفس آسودهای میکشم از دستشون. البته کاره اسونی نیست و امیدوارم پلیس بتونه بدون خون و خونریزی اینکار رو بکنه.
- اگه از این آهنگها خوشت نمیاد خودت وصل شو اهنگ بذار.
توی رابطهی ما، یه قانونی هست اون هم اینکه وقتی قهر کردیم نباید باهم حرف نزنیم، کلاً حرف نزدن و رفتن به یه اتاق دیگه و از این حرفها نیست. سنگ هم از آسمون بباره باید جواب طرف مقابلت رو بدی و این قانونها رو هم آرادخان وضع میکنه:
- برام مهم نیست هرچی میخوای بذار
- اوف ترنم بسمه دیگه بابا خسته شدم بخدا. هی من یه چیز بگم تو بزنی زیر ذوقم، هزار بار که عذرخواهی کردم من. به پات بیافتم تا بگذری خانومم؟ اینقدر که یه چیز رو کش نمیدن.
پوزخندی زدم و گفتم:
- آها! یه چیز دیگه؟! آره اصلاً چیزی نبود که، کاری نکردی تو با من که، انگار نه انگار هنوز رد کبودیها رو تنمه.
زیر لبی جوری که بشنوه ادامه دادم:
- مثل یه برده با من رفتار کرده تازه میگه چیزی که نبوده.
هشدارگونه گفت:
- هی ترنم، مراقب حرفهایی که میزنی باش. صبر منم حدی دارهها، چرتوپرت نگو. مثل یه برده با من رفتار کرد یعنی چی؟!
نگاه اخمدارش رو بین من و جادهی روبهروش رد و بدل میکرد.
- دروغ میگم مگه؟ یادت رفته اون شبت رو؟
- حالا چون من یکبار کنترل نکردم از قصد خودم رو شدم حیوونی که هیچی حالیش نیس؟
- بحث سر این نیست، روشی که در پیش گرفتی درست نبود.
شالم رو کنار زدم و رد کوچولوی کبودی که هنوز میدونستم رو گردنمه رو نشونش دادم. البته اون که داشت رانندگیش رو میکرد؛ ولی میدونست چی رو دارم نشون میدم:
- ببین که یادآور بشه واست دسته گلهات رو.
نیم نگاهی به گردنم انداخت و بعد دوباره حواسش رو داد به جلو:
- هزار بار گفتم کارم درست نبود خیلی هم پشیمونم و معذرت میخوام ازت. اونها هم بد نیست، چون مهر و امضای منه روی تو و تن و بدنت.
با غیظ گفتم:
- خیلی پررویی بخدا آراد.
- مگه تو نمیگی همهی اونکارها رو واسه تو کردم؟ مگه تو نمیگی دوستم داری و نمیخوای از دستم بدی؟
سکوت کردم که خودش ادامه داد:
- منم اونکار رو واسه اینکه تو رو کنار خودم نگه دارم کردم، ترنم عقلم قد نداد خوب چیکار میکردم؟
- اینجوری میخواستی من رو نگه داری؟!
- منی که همیشه حواسم بود که یه موقع کار از دستم در نره و یه بچه نیاد این وسط واسه اینکه تو رو نگه دارم پیش خودم راضی شدم به این موضوع.
- اگه از این آهنگها خوشت نمیاد خودت وصل شو اهنگ بذار.
توی رابطهی ما، یه قانونی هست اون هم اینکه وقتی قهر کردیم نباید باهم حرف نزنیم، کلاً حرف نزدن و رفتن به یه اتاق دیگه و از این حرفها نیست. سنگ هم از آسمون بباره باید جواب طرف مقابلت رو بدی و این قانونها رو هم آرادخان وضع میکنه:
- برام مهم نیست هرچی میخوای بذار
- اوف ترنم بسمه دیگه بابا خسته شدم بخدا. هی من یه چیز بگم تو بزنی زیر ذوقم، هزار بار که عذرخواهی کردم من. به پات بیافتم تا بگذری خانومم؟ اینقدر که یه چیز رو کش نمیدن.
پوزخندی زدم و گفتم:
- آها! یه چیز دیگه؟! آره اصلاً چیزی نبود که، کاری نکردی تو با من که، انگار نه انگار هنوز رد کبودیها رو تنمه.
زیر لبی جوری که بشنوه ادامه دادم:
- مثل یه برده با من رفتار کرده تازه میگه چیزی که نبوده.
هشدارگونه گفت:
- هی ترنم، مراقب حرفهایی که میزنی باش. صبر منم حدی دارهها، چرتوپرت نگو. مثل یه برده با من رفتار کرد یعنی چی؟!
نگاه اخمدارش رو بین من و جادهی روبهروش رد و بدل میکرد.
- دروغ میگم مگه؟ یادت رفته اون شبت رو؟
- حالا چون من یکبار کنترل نکردم از قصد خودم رو شدم حیوونی که هیچی حالیش نیس؟
- بحث سر این نیست، روشی که در پیش گرفتی درست نبود.
شالم رو کنار زدم و رد کوچولوی کبودی که هنوز میدونستم رو گردنمه رو نشونش دادم. البته اون که داشت رانندگیش رو میکرد؛ ولی میدونست چی رو دارم نشون میدم:
- ببین که یادآور بشه واست دسته گلهات رو.
نیم نگاهی به گردنم انداخت و بعد دوباره حواسش رو داد به جلو:
- هزار بار گفتم کارم درست نبود خیلی هم پشیمونم و معذرت میخوام ازت. اونها هم بد نیست، چون مهر و امضای منه روی تو و تن و بدنت.
با غیظ گفتم:
- خیلی پررویی بخدا آراد.
- مگه تو نمیگی همهی اونکارها رو واسه تو کردم؟ مگه تو نمیگی دوستم داری و نمیخوای از دستم بدی؟
سکوت کردم که خودش ادامه داد:
- منم اونکار رو واسه اینکه تو رو کنار خودم نگه دارم کردم، ترنم عقلم قد نداد خوب چیکار میکردم؟
- اینجوری میخواستی من رو نگه داری؟!
- منی که همیشه حواسم بود که یه موقع کار از دستم در نره و یه بچه نیاد این وسط واسه اینکه تو رو نگه دارم پیش خودم راضی شدم به این موضوع.
آخرین ویرایش: