- Dec
- 727
- 2,102
- مدالها
- 2
نمیپختن اما بالاخره بعداز کلی گشتن یه بریونی رو پیداکردیم که واقعا طعم بریونش محشر بود و هرچی بگم کم گفتم از کیفیت غذاش. به درخواست من دیگه برنگشتیم هتل مسیر رفته رو برگشتیم و رفتیم سمت سیوسه پل آراد میخواست ماشینش رو بیاره اما نذاشتم و گفتم پیاده بریم.
سیوسه پل هم واقعا زیباعه، البته معماریه خواجو زیباتر و پیچیدهتره ولی سیوسه پل هم زیبایی خودش رو داره. به پیشنهاد آراد رفتیم و توی یکی از اون دالون مانندهای پل نشستیم و آراد به آجرا تکیه داد اما من نشستم لبهی پل و پاهام رو اویز کردم
- هی چیکار میکنی
- حواسم هست
- بیا عقبتر... .
کمی عقبتر رفتم و با حرص گفتم:
- خوبه؟
چپچپ بهم نگاه کرد و گفت:
- بهتر شد مواظب باش
- هستم...
از بالا پایین رو نگاه کردم، صحنهی هیجان انگیزی بود اینکه روی پل نشسته باشی و پاهات رو از اونجا اویزن بکنی و از زیر پل اب با سرعت خیلی زیادی رد بشه. خوشبختانه اب زایندهرود رو چند روزی بود که باز کرده بودن، با اینکه زمستون بود و هوا فوقالعاده سرد اما همهی مردم چه گردشگرا و چه مردم خوده اصفهان امده بودن که زاینده رودشون رو ببیند. خداروشکر من هربار امدم اصفهان اب باز بوده و هیچوقت نشده که حضوری زاینده رود رو خشک ببینم.
- خیلی قشنگه! نه؟
آراد تکیه داده بود به دیوار پشت سرش یکی از پاهاش رو ستون دستش کرده بود و اون یکی پاشم دراز کرده بود که دقیقا پشت من قرار داشت با اون یکی دستش هم سیگارش رو گرفته بود و ازش کام میگرفت
- اره، اما زیباییش فقط واسه چند روزه، بعد که خشک بشه یه زمین خشک و زشت میشه
- حق باتوعه. امیدوارم روزی برسه که مردم اصفهان دیگه دغدغهی زاینده رودشون رو نداشته باشن.
آراد سکوت کرد و چیزی نگفت، اینطور که مشخصه از بحثای عمومی خوشش نمیاد
- تو به عشق تو نگاه اول اعتقاد داری؟
با تعجب نگاش کرد که گفت:
- این بحث بهتر از بحث قبلیه.
نگفتم خوشش نمیاد؟!
- نه بنظرم مزخرفترین چیزی که میشه درمورد عشق گفت همینه
- چطور؟
همینطور که پاهام رو تکون میدادم و اب رو نگاه میکردم گفتم:
- دکتر هلاکویی دراین مورد حرف قشنگی میزنه... .
برگشتم و نگاهی بهش انداختم. اونم داشت به من نگاه میکرد و همچنان سیگار دود میکرد دوباره به اب خیره شدم و ادامه دادم:
- اون میگه که عشق توی نگاه اول پر از اشکال و عیبه و حتی اختلال روانی داره کسی که عاشق میشه اونم تو نگاه اول... اینکه یه ادم از جنس مخالفش خوشش بیاد، طبیعیه اما اینکه بدون شناخت از اون طرف، شیفته و دلباختش بشه الکیه و نشونهی خالی و تهی بودن خوده اون شخصه و یه جورایی میخواد با این مدل از عاشق شدن کمبودهای خودش رو جبران کنه البته ممکنه از
سیوسه پل هم واقعا زیباعه، البته معماریه خواجو زیباتر و پیچیدهتره ولی سیوسه پل هم زیبایی خودش رو داره. به پیشنهاد آراد رفتیم و توی یکی از اون دالون مانندهای پل نشستیم و آراد به آجرا تکیه داد اما من نشستم لبهی پل و پاهام رو اویز کردم
- هی چیکار میکنی
- حواسم هست
- بیا عقبتر... .
کمی عقبتر رفتم و با حرص گفتم:
- خوبه؟
چپچپ بهم نگاه کرد و گفت:
- بهتر شد مواظب باش
- هستم...
از بالا پایین رو نگاه کردم، صحنهی هیجان انگیزی بود اینکه روی پل نشسته باشی و پاهات رو از اونجا اویزن بکنی و از زیر پل اب با سرعت خیلی زیادی رد بشه. خوشبختانه اب زایندهرود رو چند روزی بود که باز کرده بودن، با اینکه زمستون بود و هوا فوقالعاده سرد اما همهی مردم چه گردشگرا و چه مردم خوده اصفهان امده بودن که زاینده رودشون رو ببیند. خداروشکر من هربار امدم اصفهان اب باز بوده و هیچوقت نشده که حضوری زاینده رود رو خشک ببینم.
- خیلی قشنگه! نه؟
آراد تکیه داده بود به دیوار پشت سرش یکی از پاهاش رو ستون دستش کرده بود و اون یکی پاشم دراز کرده بود که دقیقا پشت من قرار داشت با اون یکی دستش هم سیگارش رو گرفته بود و ازش کام میگرفت
- اره، اما زیباییش فقط واسه چند روزه، بعد که خشک بشه یه زمین خشک و زشت میشه
- حق باتوعه. امیدوارم روزی برسه که مردم اصفهان دیگه دغدغهی زاینده رودشون رو نداشته باشن.
آراد سکوت کرد و چیزی نگفت، اینطور که مشخصه از بحثای عمومی خوشش نمیاد
- تو به عشق تو نگاه اول اعتقاد داری؟
با تعجب نگاش کرد که گفت:
- این بحث بهتر از بحث قبلیه.
نگفتم خوشش نمیاد؟!
- نه بنظرم مزخرفترین چیزی که میشه درمورد عشق گفت همینه
- چطور؟
همینطور که پاهام رو تکون میدادم و اب رو نگاه میکردم گفتم:
- دکتر هلاکویی دراین مورد حرف قشنگی میزنه... .
برگشتم و نگاهی بهش انداختم. اونم داشت به من نگاه میکرد و همچنان سیگار دود میکرد دوباره به اب خیره شدم و ادامه دادم:
- اون میگه که عشق توی نگاه اول پر از اشکال و عیبه و حتی اختلال روانی داره کسی که عاشق میشه اونم تو نگاه اول... اینکه یه ادم از جنس مخالفش خوشش بیاد، طبیعیه اما اینکه بدون شناخت از اون طرف، شیفته و دلباختش بشه الکیه و نشونهی خالی و تهی بودن خوده اون شخصه و یه جورایی میخواد با این مدل از عاشق شدن کمبودهای خودش رو جبران کنه البته ممکنه از
آخرین ویرایش توسط مدیر: