- Jul
- 693
- 15,380
- مدالها
- 2
پارت۲۲۸
دِیمن کلافه از جواب ندادن میکا برای بار هزارم سعی کرد با او ارتباط ذهنی بگیرد. اما مدار ذهن میکا همچنان بسته بود. جیسون سیگاری روشن نمود و دست دِیمن داد.
- بیفایدهست، من مطمئنم همراه مورتال رفته!
دِیمن همراه با پُک زدن به سیگارش چشمانش را نیز ریز نمود.
- چرا بدون اطلاع باید چنین ریسکی بکنه؟ میکا میدونه مورتال اگه به عدم ببرتش در اون صورت برگشتی نداره.
جیسون شانهای بالا انداخت.
- شاید مورتال به میکا در باغ سبزی نشون داده که مُجاب شده چنین ریسکی انجام بده.
دیمن جدیتر سر تا پای جیسون را برانداز نمود.
- از در باغ سبز، منظورت چیه؟
جیسون قیافهای متفکرتر به خودش گرفت.
- دِیمن تا حالا کسی به ریاضتی از عدم نرفته! بهنظرت ممکنه مورتال اجازه بده میکا قدرتی از عدم بگیره؟
دیمن سیگار را بین دو لب خود نگه داشت و برای لحظاتی در فکر فرو رفت.
- مورتال چرا باید رقیب قدرتی برای خودش بتراشه؟ قدرت عدم در اختیار کسی جز اون نیست؛ یعنی اینقدر بیعقله!
جیسون پوزخندی به دِیمن زد.
- یادت رفته خود توام دقیقاً دچار همچین بیعقلی شدی؟
دِیمن چپچپ به جیسون نگریست.
- من دشمن زخم خوردهای مثل لوسیفر با قدرتهای آتشین دارم. نمیتونستم اجازه بدم از من در خفا پیشی بگیره. دیدی که با همهی مراقبتهای ما باز هم اون کُشنده رو پنهون کردن.
جیسون با گرفتن نگاهش از دِیمن و خیره شدن به نقطهای دیگر نشان داد استدلال او برایش قانع کننده نیست.
- در هر حال اگه میکا بتونه قدرت برتری از عدم بگیره و برگرده، معلوم نیست چه اژدهای هفت سری میخواد بشه. باید زودتر سر به نیستش میکردی؛ کشندهی تو مشکل حادی نبود که تو بخوای مترسکی علم کنی و اجازه بدی تا این اندازه قدرتمند بشه.
دِیمن بیتوجه به سرزنش جیسون پُک عمیقتری به سیگارش زد.
- از کجا معلوم میکا توان ریاضتهای عدم رو داشته باشه؟ مورتال تنها ابر اهریمنی که تا الان تونسته ارواح رو پشت دروازهی عدم نگه داره. شاید ریاضت بین ارواح عدم میکا رو ضعیفتر هم بکنه.
جیسون سر چرخاند و به دود غلیظ اطراف دِیمن نگریست.
- اون موجودی که تو با تاریکیت ساختی، سگ جونتر از این حرفهاست که ریاضتی بشکنتش. مطمئن باش اگه ریاضتی در کار نبود، این همه غیبتش طول نمیکشید. بهتره برای اطمینان لوحی به مورتال بزنی و خواهان پاسخ گویی از احوال پادشاه تاریکی بشی. اینجوری اگه میکا برای ریاضت به عدم رفته باشه، مجبور میشه اعلام کنه. اونوقت توام باید فکر رویارویی با ابر اهریمنی از خودت قویتر باشی؛ ابر اهریمنی تاریک با قدرتهای ناشناختهی عدم!
دِیمن خونسرد و بیتفاوت ته سیگارش را زیر پایش له کرد.
- واؤو، جیسون ترسیدم! شب دیگه خوابم نمیبره؛ امشب باید بیای من رو بغل کنی.
جیسون متحیر به دور شدن و بیتفاوتی دِیمن خشمگین فریاد زد:
- تو انگار عادت کردی همه چیز رو به مسخره بگیری. حالا ببین کی بهت گفتم این غولتشن بلای جون همهمون میشه.
دِیمن برای اینکه بیشتر جیسون را حرص بدهد در میان بهت و خشم او بدون اینکه برگردد، دستانش را بغل گرفت، لرزی در اندام و پاهایش انداخت و به مسخره نشان میداد با ترس در حال دور شدن از اوست!
forumroman.com
دِیمن کلافه از جواب ندادن میکا برای بار هزارم سعی کرد با او ارتباط ذهنی بگیرد. اما مدار ذهن میکا همچنان بسته بود. جیسون سیگاری روشن نمود و دست دِیمن داد.
- بیفایدهست، من مطمئنم همراه مورتال رفته!
دِیمن همراه با پُک زدن به سیگارش چشمانش را نیز ریز نمود.
- چرا بدون اطلاع باید چنین ریسکی بکنه؟ میکا میدونه مورتال اگه به عدم ببرتش در اون صورت برگشتی نداره.
جیسون شانهای بالا انداخت.
- شاید مورتال به میکا در باغ سبزی نشون داده که مُجاب شده چنین ریسکی انجام بده.
دیمن جدیتر سر تا پای جیسون را برانداز نمود.
- از در باغ سبز، منظورت چیه؟
جیسون قیافهای متفکرتر به خودش گرفت.
- دِیمن تا حالا کسی به ریاضتی از عدم نرفته! بهنظرت ممکنه مورتال اجازه بده میکا قدرتی از عدم بگیره؟
دیمن سیگار را بین دو لب خود نگه داشت و برای لحظاتی در فکر فرو رفت.
- مورتال چرا باید رقیب قدرتی برای خودش بتراشه؟ قدرت عدم در اختیار کسی جز اون نیست؛ یعنی اینقدر بیعقله!
جیسون پوزخندی به دِیمن زد.
- یادت رفته خود توام دقیقاً دچار همچین بیعقلی شدی؟
دِیمن چپچپ به جیسون نگریست.
- من دشمن زخم خوردهای مثل لوسیفر با قدرتهای آتشین دارم. نمیتونستم اجازه بدم از من در خفا پیشی بگیره. دیدی که با همهی مراقبتهای ما باز هم اون کُشنده رو پنهون کردن.
جیسون با گرفتن نگاهش از دِیمن و خیره شدن به نقطهای دیگر نشان داد استدلال او برایش قانع کننده نیست.
- در هر حال اگه میکا بتونه قدرت برتری از عدم بگیره و برگرده، معلوم نیست چه اژدهای هفت سری میخواد بشه. باید زودتر سر به نیستش میکردی؛ کشندهی تو مشکل حادی نبود که تو بخوای مترسکی علم کنی و اجازه بدی تا این اندازه قدرتمند بشه.
دِیمن بیتوجه به سرزنش جیسون پُک عمیقتری به سیگارش زد.
- از کجا معلوم میکا توان ریاضتهای عدم رو داشته باشه؟ مورتال تنها ابر اهریمنی که تا الان تونسته ارواح رو پشت دروازهی عدم نگه داره. شاید ریاضت بین ارواح عدم میکا رو ضعیفتر هم بکنه.
جیسون سر چرخاند و به دود غلیظ اطراف دِیمن نگریست.
- اون موجودی که تو با تاریکیت ساختی، سگ جونتر از این حرفهاست که ریاضتی بشکنتش. مطمئن باش اگه ریاضتی در کار نبود، این همه غیبتش طول نمیکشید. بهتره برای اطمینان لوحی به مورتال بزنی و خواهان پاسخ گویی از احوال پادشاه تاریکی بشی. اینجوری اگه میکا برای ریاضت به عدم رفته باشه، مجبور میشه اعلام کنه. اونوقت توام باید فکر رویارویی با ابر اهریمنی از خودت قویتر باشی؛ ابر اهریمنی تاریک با قدرتهای ناشناختهی عدم!
دِیمن خونسرد و بیتفاوت ته سیگارش را زیر پایش له کرد.
- واؤو، جیسون ترسیدم! شب دیگه خوابم نمیبره؛ امشب باید بیای من رو بغل کنی.
جیسون متحیر به دور شدن و بیتفاوتی دِیمن خشمگین فریاد زد:
- تو انگار عادت کردی همه چیز رو به مسخره بگیری. حالا ببین کی بهت گفتم این غولتشن بلای جون همهمون میشه.
دِیمن برای اینکه بیشتر جیسون را حرص بدهد در میان بهت و خشم او بدون اینکه برگردد، دستانش را بغل گرفت، لرزی در اندام و پاهایش انداخت و به مسخره نشان میداد با ترس در حال دور شدن از اوست!

عکس شخصیت - عکس شخصیتهای رمان در حصار ابلیس/اثر ساناز هموطن/کاربر رمان بوک
🍁تصاویر مربوط به پارت ۲۱۹ رمان...🍁

آخرین ویرایش: