جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

فایل شده [در انتظار قاصدک ها] اثر «احمدآذربخش کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب توسط ahmadazr با نام [در انتظار قاصدک ها] اثر «احمدآذربخش کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,936 بازدید, 56 پاسخ و 19 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب
نام موضوع [در انتظار قاصدک ها] اثر «احمدآذربخش کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع ahmadazr
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ahmadazr
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
قاصدک‌ها...
قاصدک‌ها مرده‌اند؟
خوش خبرها
چرا ساکت اند...؟


بی‌خبر ها...

آهای خبردار!
دسته کلاغ‌ها.
..!

پرواز کنید
و خبر بگیرید
به ناچار...

ما هواشناسِ
خوبی نیستیم...

دیروز را به هوای امروز
و امروز را به هوای فردا

روزها را به باد داده‌ایم...

و

به باد اعتمادی نیست...
باد رادار دقیقی نیست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
تابستان
بیا و بستان
گرمایت را ...

همه تیرها را
شلیک کن و بگذر...

که هوا
بس مجرمانه

گرم ست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
کبریت‌ها
در تابوت...
با سرهای سوخته...

افکار را آتش زده‌اند...

این یعنی نسل سوخته...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
پول‌ها را دور بریزید
تا ارزان شود زندگی...

گرسنه را

کار رستوران سیر کند...

کشاورز میوه دهد
آب و بذر بگیرد...
برنج و گندم دهد
پوشاک بگیرد...

خانه‌دار خانه نشین را
به خدمت بگیرد...

نانوا را آرد دهند
تا نان دهد...

مغازه‌ها انبار معاوضه باشند...

آن یکی دهد
دیگری بگیرد
هرکه هرچه دارد رو کند...

گدا برقصد
آواز بخواند
بو*سه بگیرد...

دخترک ناز کند
عشوه کند
از باغبان گل بگیرد...

باغبان
از دخترک
دست نوازش بگیرد...

کارگر را
جا دهند
چای دهند
ارج نهند...

شاعر
برای عاشقان شعر بگوید...

تا همه دست در دست
آرام بگیرند...

پول‌ها را دور بریزید
تا گرانی بمیرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
که اگر درد نبود
آدم انسان نبود
صورت زیبا نبود
گویش و گفتار نبود...

خواسته یا ناخواسته
کسی دست نداشت...
پا نداشت...
سر نداشت...
همه می‌لنگیدند...

که اگر ترس نبود
چاقو و اسلحه
کشتن و کور شدن...
فلج و لال شدن ...
سوختگی...
حکم سرگرمی بود...
حکم یک شوخی بود...
حکمت درد چه بود؟!

تلفات

و تبعات
و
صدمات و
شهوات
شهر دگر شهر نبود...
ویران بود...

همه معلول
همه ملعون بودند...

که اگر درد نبود...
زندگی معنا نداشت
ارزش لذت نداشت...
تلخ و شیرین نداشت...
فقر نداشت...
معنی ثروت نداشت...
آدم غمگین
و یا شاد نداشت...
همه چیز خنثی بود...
زندگی ابهام بود...
که اگر درد نبود ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
حق فرزندی نبود
مهر نبود ...
عهدی نبود ...
سوز دلسوزی نبود ...

مادرش بود ولی
مامان نبود ...
که فقط آبی داد ...

پدرش هم
که بابا نبود ...
که فقط نانی‌ داد ...

مثل هر

چرنده و پرنده ای ...
او فقط فرزند بود ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
دنیا به او خ*یانت کرد...

به خاطره پناه برد...

آرزو وعده‌ها داد...

ولی ...
او با امید زندگی کرد ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
ای همسفر ...!
بانو...؟!

نگاهم که می‌کنی
بهار را می‌بینم...

مگر سبزتر از

چشمانت هم هست...؟!

صدایم که می‌زنی
تنهایی ام سوت نمی‌کشد
در قطاری که با منی...

بو*سه که می‌فرستی
حکم صلوات دارد
خب سرت سلامت...

تو که باشی در هر فصلی
جاده‌های غربت
بهاری‌اند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ahmadazr

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
150
1,706
مدال‌ها
2
این از من ...
در آغوش تو تسلیمم...

دست در دست
چشم در چشم
لب بر لب ...

بیا عاشق‌تر شویم ...

هر که بو*سه‌اش بیشتر...
عاشق‌تر...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین