- Sep
- 63
- 170
- مدالها
- 1
***
یک واژهای هست به نام «استیصال»
در لغتنامهها معنی درماندگی و بیچارگی را برایش نوشتهاند. «از بیخ کندن» هم گفتهاند.
مثلاً آنجایی که میخواهد تلفن را قطع کند و تو دلت از بیخ کنده میشود ولی درمانده و بیچاره، نمیدانی چهطور بهش بگویی که بماند، که صدایش را از تو دریغ نکند.
یا میخواهد برود اما کلمه "لطفا نرو، بمان" را نمیتوانی بگویی... .
یک واژهای هست به نام «استیصال»
در لغتنامهها معنی درماندگی و بیچارگی را برایش نوشتهاند. «از بیخ کندن» هم گفتهاند.
مثلاً آنجایی که میخواهد تلفن را قطع کند و تو دلت از بیخ کنده میشود ولی درمانده و بیچاره، نمیدانی چهطور بهش بگویی که بماند، که صدایش را از تو دریغ نکند.
یا میخواهد برود اما کلمه "لطفا نرو، بمان" را نمیتوانی بگویی... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: