- Feb
- 75
- 353
با حرص داشتم نگاش میکردم هیچ عیب و نقصی نداشت، قد بلند بود با هیکل ورزشکاری و چشمهای مشکی و لب و بینی خوشفرم و موهای مشکی. هم خوشتیپ بود، هم خوش هیکل با صدای بمش به خودم اومدم.
- ببین سارگل من یازده سال از تو بزرگترم، تو دختر همه چی تموم هستی؛ این اشتباهاتتم میذارم پای سن کمت، بابام و عمو هیچجوره زیر بار اینکه از این همه ثروت بگذرن نميرن، منم قول ازدواج به يه دختری دادم میخواستم با اون ازدواج کنم؛ باهاش صحبت کردم ازش خواستم که یکسال صبر کنه، اونهم قبول کرد. ما باهم يه ازدواج صوری داشته باشیم بعد یکسال که ارث و گرفتیم از هم جدا ميشيم؛ باشه؟
- حالم از اين ارثیه دردسرساز بهم میخوره، منم باید با بردیا صحبت کنم، خدا کنه راضی بشه.
- راه ديگهاي نداریم، اگه قبول نکنیم باباهامون تا عمر داریم ولمون نمیکنن؛ میشناسیشون چقدر لجبازن!
- آره خوب... .
- بگیر بخواب فردا باید بریم آزمایشگاه.
بعدم بلند شد رفت من و با يه دنيا تعجّب و ترس تنها گذاشت.
- ببین سارگل من یازده سال از تو بزرگترم، تو دختر همه چی تموم هستی؛ این اشتباهاتتم میذارم پای سن کمت، بابام و عمو هیچجوره زیر بار اینکه از این همه ثروت بگذرن نميرن، منم قول ازدواج به يه دختری دادم میخواستم با اون ازدواج کنم؛ باهاش صحبت کردم ازش خواستم که یکسال صبر کنه، اونهم قبول کرد. ما باهم يه ازدواج صوری داشته باشیم بعد یکسال که ارث و گرفتیم از هم جدا ميشيم؛ باشه؟
- حالم از اين ارثیه دردسرساز بهم میخوره، منم باید با بردیا صحبت کنم، خدا کنه راضی بشه.
- راه ديگهاي نداریم، اگه قبول نکنیم باباهامون تا عمر داریم ولمون نمیکنن؛ میشناسیشون چقدر لجبازن!
- آره خوب... .
- بگیر بخواب فردا باید بریم آزمایشگاه.
بعدم بلند شد رفت من و با يه دنيا تعجّب و ترس تنها گذاشت.
آخرین ویرایش توسط مدیر: