جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار فیض کاشانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام فیض کاشانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,006 بازدید, 103 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع فیض کاشانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گفتم به کام وصلت
خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر
شاید رسیده باشی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
عاقل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند
غافل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند

در فکر اویم صبح و شام در ذکر خیر او مدام
کاهل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9

گر تو را هست سَرِ کشتن ما بسم‌الله
خیز از جای و بگو بهر فدا بسم‌الله

تیغ ابروی تو دارد چو سرِ کشتن ما
بسملم ساز بدین تیغ بلا بسم‌الله

گفته بودی که به شمشیر سرت بردارم
هین نشستم برِ تو بر سرِ پا بسم‌الله

تا به کی وعده کنی حرف وفا هم گوئی؟
در دلت هست وفا گو به وفا بسم‌الله

سر تسلیم نهادیم به پیش تو بیار
هرچه خواهد دل تو بر سر ما بسم‌الله
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نقد جان را در بهای زلف جانان می دهم
عاشقم و ز بهر سودای چنین جان می دهم

هر که روزی دل بخوبان داد، آخر جان دهد
وای جان من! که آخر دل بایشان می دهم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گفتم مرا غم تو
خوشتر ز شادمانی

گفتا که در رهِ ما
غم نیز شادمان است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گر زِ بَرت جدا شوم، یا زِ غمت رها شوم
خودت بگو کجا روم؟! بی‌تو بسر نمی‌شود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
با تو باشم
وسعت دل بگذرد از عرش هم

بی تو باشم
هر دو عالم یک قفس باشد مرا
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
زین دار فنا پای کشیدن خوشتر
پیوند ز این و آن بریدن خوشتر

دل کردن از اندیشهٔ دنیا خالی
در عاقبت کار رسیدن خوشتر
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
چراغ کلبه عاشق خیال دلدار است
سری که عشق در او نیست خانه تار است

هزار خرمن شادی به نیم جو نخرد
به جان دلی که غم عشق را خریدار است

چو همتی طلبی از جناب عشق طلب
که هر دو جنودند و عشق سردار است

حوالی دل عاشق نه بگذرد غفلت
که عشق بر سر او پاسبان بیدار است

رسد چو شادی بی جا براندش شه عشق
سپاه غم چو کند زور عشق غمخوار است

اگر ز پای درائیم عشق گیرد دست
اگر خطای برائیم عشق ستار است

تو و حماقت و انکارحرف هر یاری
من و معارف این کار جمله در کار است

فکندگی به تو دشوار و بر من آسان است
قلندری به من آسان و برتو دشوار است

کسی که راه ندارد به چارهٔ دردش
ز بهر چاره دگر چاره ایش ناچار است

ز اختیار کم از اضطرار آزاد است
چوفیض هر که به فرمان عشق قهار است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ای کاش که این سی*ن*ه دری داشته باشد
تا یار ز دردم خبری داشته باشد

یا با دل ما صبر سری داشته باشد
یا رحم بر آن دل گذری داشته باشد

تا کی گذرد عمر کسی در غم هجران
فرخنده شبی کان سحری داشته باشد

شد عمر گرانمایه ما صرف محبت
ای کاش که آخر ثمری داشته باشد

سوزیم بیک آه زمین را و زمان را
گر دود دل ما شرری داشته باشد

بر داشتم‌ام شب همه شب دست تضرع
ای کاش دعاها اثری داشته باشد

گردد قدم ار رنجه کنی جانب عشاق
خاک قدمت هر که سری داشته باشد

در بوم دل از هجر تو بس خار که کشتم
بو کز گل وصل تو بری داشته باشد

راز دل خود فیض به بیگانه نگوید
گر یار ز حالش خبری داشته باشد
 
بالا پایین