- Jun
- 2,223
- 42,199
- مدالها
- 3
حمداللهی با برداشتن برگهای از روی میز مقابلشان شروع کرد.
- با اجازه شما آقای قاضی... طبق مدارکی که به دادگاه ارائه کردیم آقای ماندگار در تاریخ اول اردیبهشت۱۳۹۵ قراردادی رو در زمینهی سرمایهگذاری برای ساخت و ساز در امارات با یک شرکت چندملیتی منعقد کردند. یک ماه بعد از قرارداد رفت و آمد مداوم آقای ماندگار به دبی، مؤید صحت این مطلب هست.
حمداللهی مکثی کرد و با نگاه به برگهی درون دستش ادامه داد:
- این شرکت تا دو ماه بعد از اون هم سرپا بود و تعهداتش رو گویا انجام داده، البته ذکر این نکته ضروریه که جناب سهراب نفیسی موکل بنده، در جریان ریز جزئیات این قرارداد نبودن، ایشون فقط به عنوان یه مشاور به آقای ماندگار در امر تجارت مشورت میدادن و البته با اینکه نمایندهی ایشون در دبی هستن، اما در جریان این قرارداد سرمایهگذاری هیچ دخالتی نداشتن و فقط از موضوع مطلع بودن که مرحومماندگار قصد سرمایهگذاری در ساخت و ساز دارن.
قاضی سری تکان داد:
- از سرمایهگذاری حرف بزنید.
حمداللهی باز نگاهی به برگهاش انداخت و گفت:
- بله... این دوماهی که گفتم طرف اماراتی به تعهداتش عمل کرده هم، بر این اساسه که جناب نفیسی همراه مرحومماندگار به محل پروژهی ادعایی اون شرکت تشریف برده و گویا ایرادی در کار ندیدهبودن، اما هفت ماه بعد مرحومماندگار به آقای سهراب نفیسی اعلام کردن که بهشون خبر رسیده شرکت اماراتی کارو تعطیل کرده که خب آقای نفیسی پیگیر شده و متوجه میشن شرکت همون هفتماه پیش هم ظاهری و صوری عمل میکرده، آقای نفیسی دوماه پیگیر شرکت میشن و هشتماه هم آقای ماندگار به تنهایی پیگیر بودن که خب درنهایت حاصلی نداشته و چون مرحوم قسمت اعظمی از سرمایهشون رو وارد اون کار کردهبودن با بحران مالی روبهرو میشن و سهماه بعد از اون، این قرارداد مابین جناب نفیسی و مرحوم ماندگار منعقد میشه تا جناب نفیسی، مرحوم رو از تعهدات مالی رها کنن و در ازای اون شرکت ماندگار تحت مالکیت ایشون دربیاد.
قاضی همانطور که رو به حمداللهی داشت، چند لحظهای به فکر رفت و بعد گفت:
- اینطور که گفتید از زمان عقد قرارداد با شرکت اماراتی تا عقد قرارداد با جناب نفیسی بیست و سه ماه طول کشیده، اما تاریخ این قرارداد بهمن۹۶ هست یعنی بیست و دو ماه بعد.
من که چشم به حمداللهی دوختهبودم، لحظهای بالا پریدن ابروهایش را دیدم، اما سریع خود را جمع کرد و گفت:
- آقای قاضی بحث تنها سر یک ماه اختلاف هست که خب به خاطر حدودی گفتن منه وگرنه تاریخهای دقیق در دفاعیه ثبت شده، میتونید بررسی کنید.
قاضی بدون هیچ واکنشی سری تکان داد و باز مشغول بررسی کاغذهای روبهرویش شد. بعد از چند لحظه رو به ما کرد.
- خانم ماندگار! شما بر چه اساسی ادعا میکنید این قرارداد جعلیه؟
- با اجازه شما آقای قاضی... طبق مدارکی که به دادگاه ارائه کردیم آقای ماندگار در تاریخ اول اردیبهشت۱۳۹۵ قراردادی رو در زمینهی سرمایهگذاری برای ساخت و ساز در امارات با یک شرکت چندملیتی منعقد کردند. یک ماه بعد از قرارداد رفت و آمد مداوم آقای ماندگار به دبی، مؤید صحت این مطلب هست.
حمداللهی مکثی کرد و با نگاه به برگهی درون دستش ادامه داد:
- این شرکت تا دو ماه بعد از اون هم سرپا بود و تعهداتش رو گویا انجام داده، البته ذکر این نکته ضروریه که جناب سهراب نفیسی موکل بنده، در جریان ریز جزئیات این قرارداد نبودن، ایشون فقط به عنوان یه مشاور به آقای ماندگار در امر تجارت مشورت میدادن و البته با اینکه نمایندهی ایشون در دبی هستن، اما در جریان این قرارداد سرمایهگذاری هیچ دخالتی نداشتن و فقط از موضوع مطلع بودن که مرحومماندگار قصد سرمایهگذاری در ساخت و ساز دارن.
قاضی سری تکان داد:
- از سرمایهگذاری حرف بزنید.
حمداللهی باز نگاهی به برگهاش انداخت و گفت:
- بله... این دوماهی که گفتم طرف اماراتی به تعهداتش عمل کرده هم، بر این اساسه که جناب نفیسی همراه مرحومماندگار به محل پروژهی ادعایی اون شرکت تشریف برده و گویا ایرادی در کار ندیدهبودن، اما هفت ماه بعد مرحومماندگار به آقای سهراب نفیسی اعلام کردن که بهشون خبر رسیده شرکت اماراتی کارو تعطیل کرده که خب آقای نفیسی پیگیر شده و متوجه میشن شرکت همون هفتماه پیش هم ظاهری و صوری عمل میکرده، آقای نفیسی دوماه پیگیر شرکت میشن و هشتماه هم آقای ماندگار به تنهایی پیگیر بودن که خب درنهایت حاصلی نداشته و چون مرحوم قسمت اعظمی از سرمایهشون رو وارد اون کار کردهبودن با بحران مالی روبهرو میشن و سهماه بعد از اون، این قرارداد مابین جناب نفیسی و مرحوم ماندگار منعقد میشه تا جناب نفیسی، مرحوم رو از تعهدات مالی رها کنن و در ازای اون شرکت ماندگار تحت مالکیت ایشون دربیاد.
قاضی همانطور که رو به حمداللهی داشت، چند لحظهای به فکر رفت و بعد گفت:
- اینطور که گفتید از زمان عقد قرارداد با شرکت اماراتی تا عقد قرارداد با جناب نفیسی بیست و سه ماه طول کشیده، اما تاریخ این قرارداد بهمن۹۶ هست یعنی بیست و دو ماه بعد.
من که چشم به حمداللهی دوختهبودم، لحظهای بالا پریدن ابروهایش را دیدم، اما سریع خود را جمع کرد و گفت:
- آقای قاضی بحث تنها سر یک ماه اختلاف هست که خب به خاطر حدودی گفتن منه وگرنه تاریخهای دقیق در دفاعیه ثبت شده، میتونید بررسی کنید.
قاضی بدون هیچ واکنشی سری تکان داد و باز مشغول بررسی کاغذهای روبهرویش شد. بعد از چند لحظه رو به ما کرد.
- خانم ماندگار! شما بر چه اساسی ادعا میکنید این قرارداد جعلیه؟