جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف " ر "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" ر \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,019 بازدید, 275 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" ر \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط amir mohamad

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
Jun
2,660
16,297
مدال‌ها
6
روی تو بدید عقل را رای برفت
قدّت بخمیده و سرو از جای برفت
بگذشت صبا سحرگهی بر گلزار
بویی تو شنید و زورش از پای برفت
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
رسد آدمی‌ به‌ جائی‌ که‌ به‌ جز خدا نبیند
بنگر که‌ تا چه‌ حدست‌ مکان‌ آدمیت‌
طیران‌ مرغ‌ دیدی‌، تو ز پایبند شهوت
بدر آی‌ تا ببینی‌ طیران‌ آدمیت‌
نه‌ بیان‌ فضل‌ کردم‌ که‌ نصیحت‌ تو گفتم‌
هم‌ از آدمی‌ شنیدیم‌ بیان‌ آدمیت‌
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
روسری وا می کنی، خورشید عینک می زند!
دسته گل غش می کند،پروانه پشتک می زند!

کفش در می آوری، قالی علامت می دهد!
جامه از تن می کَنی، آیینه چشمک می زند!

هر کسی از ظّنِ خود در خانه یارت می شود
گاز آتش می خورد! یخچال برفک می زند!

میوه ها با پای خود تا پیش دستی می دوند
آن طرف کتری به پای خویش فندک می زند!

روبرویم می نشینی، جشن بر پا می شود
صندلی دف می نوازد!، میز تنبک می زند!

درد دلها از لبت تا گوش من صف می کشند
پیش از آن چشمت به چشم من پیامک می زند!

عشق من! این روزها با اینکه درگیر توام
باز هم قلبم برای قبلها لک می زند!

زندگی گر چه برای پر زدن می سازدش
عاقبت نخ را به پای بادبادک می زند!

عشق گاهی با پر قو صخره را می پرورد
گاه سنگین می شود، چکش به میخک می زند!

باز هم با بوسه ای راه تو را می بندم و
حرف آخر را همین لبهای کوچک می زند!
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
روسری را می‌تکانی... ، آه می‌بارد به من
گندمت را می‌فشانی، کاه می‌بارد به من

مثل موج نور مهتابی میان برکه‌ام
از تو تنها رقصِ پای ماه می‌بارد به من

شعله‌ی شرم و حیایی رو به روی آینه
آتشِ چشم سیاهت! گاه می‌بارد به من

مثل باران زندگی بخشی... دریغ!
قطره‌ی باران تو در چاه می‌بارد به من

قطعه‌ای در سی*ن*ه‌ام بالا و پایین می‌پرد
گوییا انوارِ سرُُالله می‌بارد به من

من به گل‌های لباست هم حسودی می‌کنم
حسی از گل‌های باغ شاه می‌بارد به من

روی زیبای تورا در خاطرم حک می‌کنم
پرتوی از انعکاس ماه می‌بارد به من...
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
رفتی،پس ازتو لذّت باران تمام شد
یک قصّه رونکرده به پایان تمام شد

بایک زبان ساده بگویم توفکرکن
پاییز،آن اوایل آبان تمام شد!

آغوش گرم تودرروزهای وصل
زیرنگاه سردزمستان تمام شد

هی زنگ پشت زنگ وپیام ازپی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد

بعدازتوازحرکت قلبم ایستاد
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد!

ازمن نپرس دیگرازاین غم که ماجرا
برعکس من برای توآسان تمام شد

بدنام شداگرچه زلیخاورنج دید
دنیابه کام یوسف کنعان!تمام شد؛

حالم شده شبیه زغالی که روسیاه
درکوره خسته ماندوزمستان تمام شد!
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری
چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری

حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کادمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری
 
بالا پایین