مشاعره مشاعره با حرف "س "

[.F.atima]

سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه

زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه

 

[.F.atima]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم

خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

 

[.F.atima]

سری به سی*ن*ه خود تا صفا توانی یافت

خلاف خواهش خود تا خدا توانی یافت

 

[.F.atima]

سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند

ز جوی آب بقا هم به چابکی بجهند

 

[.F.atima]

سنین عمر به هفتاد می‌رسد ما را

خدای من که به فریاد می‌رسد ما را

 

[پایان]

ساقی بیا که گشت دلارام رام ما

آخر بداد دلبر خوش کام کام ما

 

[Tara Motlagh]

سال‌ها کنج قفس آواز خوش سر داده‌ام
تا نداند هیچ‌ک.س زندانی «بی‌بالی» ام

شادم از عمری که زخمم منتِ مرهم نبُرد
گفت هرکس: « حال و روزت چیست؟»،
گفتم: « عالی‌ام! »

 

[amir mohamad]

ساغر ز دست مردم آزاده چون کشیم
لبریز گشته ایم ز خون باده چون کشیم

ما روی گرم را دل و جان وقف کرده ایم
این تحفه پیش ابروی نکشاده چون کشیم

 

[ستایش شهریوری]

ساده گفتی باورم کن ! با تو می مانم ولی
رفتی و در شعر تو خط خورده ای دیگر شدم

 

[پایان]

سرسبز و خوش هر تره‌ای نعره زنان هر ذره‌ای

کالصبر مفتاح الفرج و الشکر مفتاح الرضا