- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
ناصح از بیماری عشق از چه بیم آری مرانشاط جوانی زپیران مجو
که آب روان باز ناید به جو ی
خوشتر از صحت بود این گونه بیماری مرا
تا در این بیماریم از بی پرستاری چه باک
میکند بیماری از شفقت پرستاری مرا
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!ناصح از بیماری عشق از چه بیم آری مرانشاط جوانی زپیران مجو
که آب روان باز ناید به جو ی
نَشَوَد فاش کسی آنچه میان من و توستنکتهای دلکَش بگویم خالِ آن مَهرو ببین
عقل و جان را بستهٔ زنجیرِ آن گیسو ببین
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفتناصح از بیماری عشق از چه بیم آری مرا
خوشتر از صحت بود این گونه بیماری مرا
تا در این بیماریم از بی پرستاری چه باک
میکند بیماری از شفقت پرستاری مرا
ناصح اگر بر آن رخ نیکو نظر کندنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت
نمیدانم که نی چون من چرا بسیار مینالدنادیده مکن ما را، چون دیدهیِ مایی تو.
-مولانا
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت.
نالیدن بلبل ز نوآموزیِ عشق است ؛
هرگز نشنیدیم زپروانه صدایی ...
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک