جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار نجمه زارع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام نجمه زارع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,057 بازدید, 108 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع نجمه زارع
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمی‌فهمم سبب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟

کاش می‌شد که شما نیز خبردار شوید
لحظه‌ای از من و از دردِ کهن‌سالِ دلم

از سرم آب گذشته است، مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم

عاشقِ نان و زمین نیستم! این را حتماً
بنویسید به دفترچه‌ی اعمالِ دلم

آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خداحافظ‌تان! ...من رفتم!
کسی از کوچه‌ی غم آمده دنبال دلم...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
زخم پرواز اگر در غزلِ لال من است
كوله‌باری ز غمِ پنجره بر بال من است

خيره تا دورترين نقطه‌ی آينده شدم
چه كسی ضامن آينده‌ی امسال من است؟

ديده‌ام گاه غريبانه كسی را ببَرند
غافل از اينكه همين حادثه در فال من است

سرنوشتی كه كمين كرده به دامش برسم
مثل يک سايه كه بی‌فاصله دنبال من است

برويد ای همه‌ی هستی من! دور شويد
عاقبت يک وجب از خاک زمين مال من است..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
.

اگرچه زخــم می‌زنی ولی تو را نوشته‌اند
به روی صفحه‌ی دلـم، خطوطِ تازیانه‌ها

خلاصه بر درختِ دل، تـــو باید آشیان کنی
وگـــرنه می‌سپارمش به دست موریانه‌ها...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
ساده می‌پرسم تو با ترفند پاسخ می‌دهی
گریه‌ام را باز با لبخند پاسخ می‌دهی

تشنه‌ی خون منی چون هر دروغ محض را
می‌خوری بر جان من سوگند پاسخ می‌دهی

پرسش غم را نمی‌پرسم که آن را تا ابد
به دلم بی هیچ چون و چند پاسخ می‌دهی

روی برگرداندن از آداب چشمان تو است
تا به چشمت می‌خورم پیوند پاسخ می‌دهی

...صد سوال از عشق...با موسیقی لب‌های من
زود لب‌های تو می‌رقصند پاسخ می‌دهی

دوست دارم رک بگویی عاشقی اما هنوز
از تو می پرسم تو با لبخند پاسخ می‌دهی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم... نمی دانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
در تو زندانی‌ترین رفتار، شاعر می‌شود

می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود

تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود

تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود

باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار! شاعر می‌شود

گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم
از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
کنون که خواب می‌رود ز چشم‌های غافلم
به صف بایستید ای خیال‌های باطلم

گذشت و رفت هرچه بود و آنچه هست می‌رود
از این عبورِ غیرِ غم نگشته هیچ حاصلم

چقدر یکنواخت شد من و زمین و زندگی
به آسمانِ هیچ ک.س چرا نمی‌رود دلم؟

فراری‌ام از این شبه که چشم واکنم شبی
در این درنگ بنگرم خمیده ماهِ کاملم

کسی مرا کمک کند که نیش‌های عقربه
بدون صبر لحظه لحظه می‌شوند قاتلم

ز بس شکسته توبه را دلم، میان موج ها
شکسته قایقِ دعا، نمی‌برد به ساحلم

پر از دریغ و حسرتم خدای مهربان من
مرا دوباره خلق کن هنوز مانده در گلم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟

کاش می‌شد که شما نیز خبردار شوید
لحظه‌ای از من و از دردِ کهن‌سالِ دلم

از سرم آب گذشته است، مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم

عاشقِ نان و زمین نیستم! این را حتماً
بنویسید به دفترچه‌ی اعمالِ دلم

آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خداحافظ‌تان! ...من رفتم!
کسی از کوچه‌ی غم آمده دنبال دلم...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمی‌فهمم سبب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را
 
بالا پایین