- May
- 2,069
- 6,791
- مدالها
- 6
به انتظار نبودی، ز انتظار چه دانی؟
تو بی قراری دل های بی قرار، چه دانی؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مسـ*ـت بادۀ نازی، از این دو کار، چه دانی؟
هنوز غنچۀ نشکفته ای به باغ وجودی
تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی؟
تو چون شکوفه خندان و من چو ابر بهاران
تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی؟
چو روزگار به کام تو لحظه لحظه گذشته
ز نامرادی عشاق روزگار چه دانی؟
درون سی*ن*ه نهانت کنم ز دیدۀ مردم
تو قدر این صدف ای دُرّ شاهوار، چه دانی؟
تو سربلند غروری و من خمیده قد از غم
ز بید این چمن ای سرو با وقار! چه دانی؟
تو خود عنان کش عقلی و دل به ک.س نسپاری
ز من که نیست ز خود هیچم اختیار، چه دانی؟
معینی_کرمانشاهی
تو بی قراری دل های بی قرار، چه دانی؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مسـ*ـت بادۀ نازی، از این دو کار، چه دانی؟
هنوز غنچۀ نشکفته ای به باغ وجودی
تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی؟
تو چون شکوفه خندان و من چو ابر بهاران
تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی؟
چو روزگار به کام تو لحظه لحظه گذشته
ز نامرادی عشاق روزگار چه دانی؟
درون سی*ن*ه نهانت کنم ز دیدۀ مردم
تو قدر این صدف ای دُرّ شاهوار، چه دانی؟
تو سربلند غروری و من خمیده قد از غم
ز بید این چمن ای سرو با وقار! چه دانی؟
تو خود عنان کش عقلی و دل به ک.س نسپاری
ز من که نیست ز خود هیچم اختیار، چه دانی؟
معینی_کرمانشاهی