جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام هوشنگ ابتهاج ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,989 بازدید, 156 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع هوشنگ ابتهاج
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست

این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست

به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست

این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست

رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید
علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست

صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست

تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست

سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟
نام حبيب هست ونشان حبيب نيست

عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد
ای خواجه دردهست ولیكن طبیب نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
كجايی؟ ای كه دلم بی‌ تو در تب و تاب است
چه بس خيال پريشان به چشم بی‌خواب است

به ساكنان سلامت خبر كه خواهد برد
كه باز كشتی ما در ميان غرقاب است

ز چشم خويش گرفتم قياس كار جهان
كه نقش مردم حق‌بين هميشه بر آب است

به سينه سر محبت نهان كنيد كه باز
هزار تير بلا در كمين ارباب است

ببين در آينه‌داری ثبات سينه‌ٔ ما
اگر چه با دل لرزان به سان سيماب است

بر آستان وفا سر نهاده‌ايم و هنوز
اگر اميد گشايش بود ازين باب است

مدار چشم اميد از چراغدار سپهر
سياه‌گوشه‌ٔ زندان چه جای مهتاب است

زمانه كيفر بيداد سخت خواهد داد
سزای رستم بد روز مرگ سهراب است

قدح ز هر كه گرفتم به‌ جز خمار نداشت
مريد ساقی خويشم كه باده‌اش ناب است

عقاب‌ها به هوا پر گشاده‌اند و دريغ
كه اين نمايش پرواز نقش در قاب است

در آرزوی تو آخر به باد خواهد رفت
چنين كه جان پريشان سايه بی‌تاب است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نقش او در دل چه زیبا می‌نشست
سنـگـــدل آیینه‌ی ما را شکست

آینه صد پاره شد در پای دوست
بـاز در هر پاره عکس روی اوست

آینه در صادق است
آینه یک‌دل نه صد دل عاشق است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
می‌آمدم که حال دلِ زار گویمت
اما مگر سرشک امان می‌دهد به من

چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز
شوقت اگر هزار زبان می‌دهد به من
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ای دوست شاد باش که شادی سزای توست
این گنج مزد طاقت رنج آزمای توست

صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که این همه اجر وفای توست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟
نام حبيب هست ونشان حبيب نيست

عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد
ای خواجه دردهست ولیكن طبیب نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
كجايی؟ ای كه دلم بی‌ تو در تب و تاب است
چه بس خيال پريشان به چشم بی‌خواب است

به ساكنان سلامت خبر كه خواهد برد
كه باز كشتی ما در ميان غرقاب است

ز چشم خويش گرفتم قياس كار جهان
كه نقش مردم حق‌بين هميشه بر آب است

به سينه سر محبت نهان كنيد كه باز
هزار تير بلا در كمين ارباب است

ببين در آينه‌داری ثبات سينه‌ٔ ما
اگر چه با دل لرزان به سان سيماب است

بر آستان وفا سر نهاده‌ايم و هنوز
اگر اميد گشايش بود ازين باب است

مدار چشم اميد از چراغدار سپهر
سياه‌گوشه‌ٔ زندان چه جای مهتاب است

زمانه كيفر بيداد سخت خواهد داد
سزای رستم بد روز مرگ سهراب است

قدح ز هر كه گرفتم به‌ جز خمار نداشت
مريد ساقی خويشم كه باده‌اش ناب است

عقاب‌ها به هوا پر گشاده‌اند و دريغ
كه اين نمايش پرواز نقش در قاب است

در آرزوی تو آخر به باد خواهد رفت
چنين كه جان پريشان سايه بی‌تاب است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نقش او در دل چه زیبا می‌نشست
سنـگـــدل آیینه‌ی ما را شکست

آینه صد پاره شد در پای دوست
بـاز در هر پاره عکس روی اوست

آینه در صادق است
آینه یک‌دل نه صد دل عاشق است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ای شادیِ آزادی
روزی که تو بازآیی
با این دل غم‌ پرورد
من با تو چه خواهم کرد ...
 
بالا پایین