جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام هوشنگ ابتهاج ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,994 بازدید, 156 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع هوشنگ ابتهاج
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ز داغ عشق تو خون شد دل چو لالهٔ من
فغان که در دل تو ره نیافت نالهٔ من

مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژالهٔ من

" شراب خون دلم می‌خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می‌زنی پیالهٔ من "

چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زهره سوز نالهٔ من
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
باغبان مژده‌ی گل می‌شنوم از چمنت
قاصدک کو که سلامی برساند ز منت؟

وقت آن است که با نغمه‌ی مرغان سحر
پر و بالی بگشایی به هوای وطنت

خون دل خوردن و دلتنگ نشستن تا چند؟
دیگر ای غنچه برون آر سر از پیرهنت

آبت از چشمه‌ی دل داده‌ام، ای باغ امید
که به صد عشوه بخندند گل و یاسمنت

بوی پیراهن یوسف ز صبا می‌شنوم
مژده ای دل که گلستان شده بیت الحزنت

بر لبت مژده‌ی آزادی ما می‌گذرد
جان صد مرغ گرفتار فدای دهنت

دوستان بر سر پیمان درست‌اند، بیا
که نگون باد سر دشمن پیمان شکنت

خود به زخم تبر خلق در آمد از پای
آن که می‌خواست کزین خاک کند ریشه کنت

بشنو از سبزه که در گوش گل تازه چه گفت
با بهار آمدی، ای به ز بهار آمدنت

بنشین در غزل سایه که چون آیت عشق
از سر صدق بخوانند به هر انجمنت
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
خدای را که چو یاران نیمه راه مرو
تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

تو را که چون جگر غنچه جان گلرنگ است
به جمع جامه سپیدان دل سیاه مرو

به زیر خرقه ی رنگین چه دام ها دارند
تو مرغ زیرکی ای جان به خانقاه مرو

مرید پیر دل خویش باش ای درویش
وز او به بندگی هیچ پادشاه مرو

مباد کز در میخانه روی برتابی
تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو

چو راست کرد تو را گوشمال پنجه ی عشق
به زخمه ای که غمت می زند ز راه مرو

هنر به دست تو زد بوسه ، قدر خود بشناس
به دست بوسی این بندگان جاه مرو

گناه عقده ی اشکم به گردن غم توست
به خون گوشه نشینان بی گناه مرو

چراغ روشن شب های روزگار تویی
مرو ز آینه ی چشم سایه ، آه مرو
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست!
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن‌خاک به این‌خاک
جز رنجِ سفر از قفسی تا قفسی نیست!

این قافله از قافله‌ســــــــــالار خراب است
این‌جا خبر از پیش‌رو و بــاز پَسی نیست!

تا آیـنـه رفتم که بگیرم خبر از خویــــــش
دیدم که در آن آیِنه هم جز تو کسی نیست!

من در پیِ خویشم، به تو بر می‌خورم امـــا
آن‌سان شده‌ام گُـم که به‌من دسترسی نیست!

آن کهنه‌درختم که تَنَم زخمیِ برف است
حیثیتِ این باغ مَنَم! خار و خسی نیست!
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
نیازمند لبت، جانِ بوسه‌خواهِ من است
نگاه کن به نیازی که در نگاه من است

ز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنم
دلی چو آینه دارم همین گناه من است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تو غنچه بودی
و بلبل خموش غیرت عشق
به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست

ز چشم
سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
من به باغ گل سرخ
همره قافله رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خاک به گل
رقص رنگین شکفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تو رفتی و این باغ ماتم گرفت
سر سرو آزادگی خم گرفت

اجاق شب افتادگان سرد شد
سر مرد پامالِ نامرد شد

تو رفتی و داغ تو در سی*ن*ه ماند
به دل آتش عشق دیرینه ماند

نگر تا شب تیره چون سوختیم
چراغی ز جان خود افروختیم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
ازین چه خوش‌ترم ای جان! که من برای تو میرم؟

ز دست هجر تو جان می‌برم به حسرتِ روزی
که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم

بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم

ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم

بکن هر آنچه توانی جفا به سایه‌ی بی‌دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم
 
بالا پایین