- Jan
- 120
- 761
- مدالها
- 2
سبز برگک من، میخواهم از احوالات این قلب پیشکشی شده بگویم. برایت مهم است؟ اصلاََ مرا میبینی؟ مرا میشنوی؟
یقین نیست اما گمان میبرم که نه میبینی و نه میشنوی. اشکالی ندارد، هر که را که میخواهی دوست داشته باش و به روی هر که میخواهی لبخند بزن
اما... .
نه! نمیخواهم مستبد باشم ولیکن تصور شیفتهی دیگری بودنت مرا خاکه میسازد. اگر قرار است چنین باشد ای کاش پیش از به حقیقت پیوستنش به نحوی بیناییام چیزی نبیند و شنواییام چیزی نشنود.
سبزک تک برگ من مرا مطمئن ساز، میخواهم بدانم کدام درست است، که تو نیز چون من دلباختهای یا فقط من هستم که در خلاء عشقم به تو دست و پا میزنم و به جایی نمیرسم.
سکوتت بهر چیست؟ اگر از روی ناز است پس در انتظارت میخَرَمش.
یقین نیست اما گمان میبرم که نه میبینی و نه میشنوی. اشکالی ندارد، هر که را که میخواهی دوست داشته باش و به روی هر که میخواهی لبخند بزن
اما... .
نه! نمیخواهم مستبد باشم ولیکن تصور شیفتهی دیگری بودنت مرا خاکه میسازد. اگر قرار است چنین باشد ای کاش پیش از به حقیقت پیوستنش به نحوی بیناییام چیزی نبیند و شنواییام چیزی نشنود.
سبزک تک برگ من مرا مطمئن ساز، میخواهم بدانم کدام درست است، که تو نیز چون من دلباختهای یا فقط من هستم که در خلاء عشقم به تو دست و پا میزنم و به جایی نمیرسم.
سکوتت بهر چیست؟ اگر از روی ناز است پس در انتظارت میخَرَمش.
آخرین ویرایش توسط مدیر: