جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط Miss.Ghazal با نام ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,172 بازدید, 43 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ●
نویسنده موضوع Miss.Ghazal
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Miss.Ghazal
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
جیغ‌های دل‌خراش مادر که ناله‌وار و عجز زنان تقاضای کمک می‌کند، صدای جنون‌آمیز شلاق که دیوانه‌وار و با نفرت تمام بر روی بدنش برخورد خواهد کرد.
 
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
قلبم، یک‌باره درهم می‌تند و فشرده می‌شود.
می‌توانم تپش نامنظمش و عرق سردی که بر اثر استرس بر روی بدنم جای خوش کرده را حس کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
وجودم و بدنم به لرزه می‌افتد. سرمای خانمان خرابِ عجیبی مهمان قلب و دل شکسته‌ام می‌شود.
با وحشت و ترس دیدگانم را بر آن‌چه که نباید می‌گشایم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
گرمای دلنشین وجود مادر و نوازش آرامش‌بخش او در جسم و روح و مغزم نفوذ می‌کند.
چشم‌هایم رنگ ترس و وحشت بر خود گرفته‌اند، من نگرانم! نگران آن‌چه در انتظارمان است!
 
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
و او بی‌خیال از هر خیال، سعی در آرام کردن و تزریق آرامش در روحم را دارد اما غافل از آن‌که با جسم خسته چه می‌توان کرد؟
جسم خسته‌ای که هر روز و هر دقیقه و حتی هر ثانیه، رد و جای زخم‌های عمیقش تازه خواهد شد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
با استشمام بوی تند چیزی، از عالم رویای وارونه به بیرون کشیده می‌شوم.
به خود می‌آیم، ساعت‌ها گذشته و من همچنان خیره‌ شده به تصویر روبه‌رو‌ ای هستم که در آینه منعکس می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
به مشام رسیدن بوی سیگارِ پدر برایم عادت شده، به تاریکی مطلق و خفه‌کننده‌ی این اتاق کوچک چشم می‌دوزم.
من کار هر روزم حبس و به بند کشیده شدن در این قفس تنگ و تاریک است که مرا هر لحظه به مرز جنون می‌کشاند.
 
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
فکر‌ها و خاطرات کهنه و تکه پاره‌ی گذشته، دست بردارم نیستند و قصد دیوانه و مجنون شدنم را طلب می‌کنند.
پلک‌های خسته‌ام را که وزن تمامِ افکار ضد و نقیضم بر رویشان سنگینی می‌کند را بر روی هم می‌فشرم‌.
 
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
تصویر کودکی خردسال در مغزم نمایان می‌شود، کودکی سفید چهره با چشم‌های خرمایی، دیدگانی گیرا و جذب‌کننده.
لپ‌هایش از بازیگوشی گُل انداخته و با کنجکاوی تمام در حیاط خانه‌ی متروکه و قدیمی مادربزرگ مشغول به بازی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
بوی اسپند و بوی لذت‌بخش شیرینی تازه‌ی زبان، در میان بوی برنج آب‌کش شده گُم می‌شود.
آوای زیبا و دلنشین خندهٔ مردانه‌ی پدربزرگ و تک‌خندهٔ مادربزرگ فضا را پر کرده است.
صدای دست‌زدن‌های پی‌درپی عمه‌ها و خاله‌ها و صدای آواز خواندن عمو، محوطه را در بر می‌گیرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین