جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط Miss.Ghazal با نام ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,879 بازدید, 43 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● ضد و نقیض اثر غزاله درویش‌زاده ●
نویسنده موضوع Miss.Ghazal
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Miss.Ghazal
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
اما او هم مرا ترک کرده و تنها خواهد گذاشت.
دستش را به سویم دراز می‌کند و با لحن دلنشینی می‌گوید:
« دخترم حاضری تا ابد کنارم بمانی؟»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
می‌دانم روحم رفته‌رفته از جانم تحلیل و دید و دیگانم بر جهان مبهم‌تر و تارتر خواهد شد.
می‌دانم در میان این همه انبوه درد و رنج و زخم می‌بایست زندگی را ادامه داد اما... .
اما، جانم ‌و روح و روانم دیگر نای و توان ادامه دادن نداشت.
من خسته بودم، من چیزی جز مهمان شدن آرامشی کوتاه بر جسم و جانم طلب‌مند نبودم.
پرتوهای آفتاب از میان پرده، کمی محوطه‌ی اتاق را روشن کرده است.
بوی تند و زننده‌ی سیگار پدر راه را بر نفسم تنگ‌تر می‌کند.
صدای خنده‌ها و شادی‌های اطرافیانم را به خوبی می‌شنوم و لبخندی جاری و مهمان لب‌هایم می‌شود.
 
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
در آغوشِ آرامش‌مند مادر کشیده می‌شوم، جهانم مرا در خود می‌کشاند، نفس‌های ضعیفم در آغوشِ گرم و آرامش‌دهنده‌اش برخورد خواهد کرد.
لرز خفیفی، مهمان جسم خسته‌ام می‌شود.
حالا با دستانِ محبت‌آمیزش موهایم را نوازش می‌‌کند و در گوشم لالایی‌ای را نجوا می‌کند.
چشم‌هایم را که بار تمام غم‌ها و سختی‌های هفت عالم بر رویش سنگینی می‌کند را بر روی هم می‌گذارم و جسم و جانم رفته‌رفته به آرامش ابدی می‌پیوندد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Miss.Ghazal

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
271
2,245
مدال‌ها
2
من به خواب می‌روم.
شاید این خواب ابدی باشد.
شاید با این خواب روحم آرامش از دست رفته‌اش را به دست آورد.
من به خواب می‌روم و برای اولین‌بار تمامِ این افکار وارونه و ضد نقیضم را می‌بوسم و برای همیشه با آن‌ها وداع می‌گویم.
من به خواب می‌روم.
به خوابی برای اتمام تمامِ این ضد و نقیض!
***
«پایان»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین