جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا با موضوع ضرب المثل

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا با موضوع ضرب المثل ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,335 بازدید, 229 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا با موضوع ضرب المثل
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

مناسب کودکان

معنای ” یک دست صدا ندارد ” در این جا دست به معنی قدرت و نیرو است. ما برای انجام هر کاری نیاز به نیرو داریم بعضی وقت ها ما به تنهایی نمی توانیم کاری را انجام بدهیم اما اگر یک دوست باشد که به ما کمک کند بر قدرت ما اضافه می شود و ما آن کار را به خوبی انجام خواهیم داد.

اگر انسان ها با هم همکاری نکنند و در کارها به یکدیگر کمک نکنند هیچ وقت به موفقیت های بزرگ دست پیدا نمی کنند برای مثال اگر در یک خانواده همه ی کارها روی دوش یک نفر باشد آن فرد نمی تواند به خوبی کارها را انجام دهد.


در یک خانواده هر ک.س وظیفه ای دارد و اگر فردی در انجام کارها ناتوان باشد بقیه سعی می کنند به او کمک کنند. جامعه نیز یک خانواده ی بزرگ است که هر کدام از افراد این خانواده مسئولیتی را باید انجام دهد.

اگر کسی در این خانواده نیاز به کمک داشته باشد بقیه باید به او کمک کنند با این کار ما جامعه ی بهتر و موفق تری خواهیم داشت.

یک نفر به تنهایی توان انجام هر کاری را ندارد اما اگر انسان ها کنار یکدیگر باشند و به هم کمک کنند توان انجام سخت ترین کارها را هم خواهند داشت.

در دین اسلام نیز همیشه سفارش شده است که کارها را به صورت دسته جمعی انجام دهیم و همیشه به دیگران کمک کنیم و به خداوند متعال توکل داشته باشیم تا کارهای ما به بهترین شکل انجام شود.

باید تلاش کنیم تا اختلاف نظرها را کنار بگذاریم زیرا دشمنی و اختلاف باعث می شود هیچ کدام از ما به هدف خود نرسیم و زمان ما فقط صرف بحث و جدل شود. دوستی و کمک به یکدیگر بهترین نتیجه را برای ما به دنبال خواهد داشت.

برداشت: اگر دنبال موفقیت های بیش تر و بزرگ تر هستیم باید در کارها به یکدیگر کمک کنیم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

مناسب نوجوانان

شنیده ایم که می گویند یک دست صدا ندارد به این معنی که با یک دست هر کاری را نمی توان انجام داد در بعضی مواقع اگر توان انجام کاری هم باشد مطمئنا آن کار ناقص انجام خواهد شد.

یک دست یعنی تنها بودن، هیچ ک.س نمی تواند به تنهایی تمام کارها را درست و کامل انجام دهد و همه ی ما برای کارهایمان به دیگران نیاز پیدا خواهیم کرد.

خداوند متعال هر ک.س را با استعدادی آفریده است و هر فرد در کاری تواناتر است، برای مثال بعضی ها ممکن است از نظر فیزیکی قوی باشند و برخی دیگر از نظر ذهنی، و حتما این دو به یکدیگر نیاز پیدا می کنند. برخی پزشک خوبی هستند، برخی معلم خوب و برخی در کارهای دیگر تخصص و استعداد دارند، و گرد هم آمدن این ها در یک جامعه باعث می شود هر کاری به خوبی انجام پذیرد.

تاریخ گواه این مطلب است که هم دلی، اتحاد و کمک به یکدیگر است که دست یافتن به هر چیزی را ممکن می سازد، بارها شاهد این موضوع بوده ایم که حتی در یک جنگ یا در قحطی هم می توان با اتحاد و همدلی پیروزی را به دست آورد.

برای دست یافتن به زندگی بهتر باید دست در دست هم دهیم و به یاری یکدیگر بشتابیم و سپاس گذار کسانی باشیم که در وقت نیازمندی و بی نیازی ما را کمک می کنند.

به یاد داشته باشیم به همان میزان که ما از دیگران انتظار کمک و یاری داریم آن ها نیز از ما همین انتظار را دارند و ما نیز همان وظیفه را داریم که در توان خود به دیگران کمکی کنیم.


برداشت: هیچ ک.س نمی تواند به تنهایی تمامی کارها را به درستی انجام دهد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

انشای اول – داستان کوتاه و ریشه ضرب المثل

ماجرا از آن جا شروع شد که کلاغی خواست به شیوه ی کبکی که بسیار زیبا راه می رفت، راه برود و در انتها راه رفتن خود را نیز فراموش کرد.

کلاغ داستان ما می دید که حیوانات دیگر راه رفتن کبک را تحسین می کنند و کبک، زیبا و خرامان راه می رود.

او روزها به تماشای کبک رفت و پس از مدتی با خود گفت چرا من نتوانم مانند او راه بروم؟ مگر نه این که هر دوی ما شبیه هم هستیم! هر دوی ما دو بال و دو پا داریم.


این فکر ذهن کلاغ را حسابی در گیر کرد و در نهایت او تصمیم گرفت به تقلید شیوه ی راه رفتن کبک بپردازد و موجب تحسین همگان شود.

کلاغ با این نیت هر روز به نزدیکی خانه کبک رفت و راه رفتن او را تماشا کرد، و بعد که احساس کرد به خوبی همه چیز را فرا گرفته است روزی به جنگل رفت و شروع کرد به راه رفتن شبیه کبک.

حیوانات خندان و متعجب او را می نگریستند و از او می پرسیدند که چرا این طور راه می رود.

کلاغ به حرف کسی توجه نمی کرد و به راه خود ادامه می داد، تا این که پایش پیچ خورد و بر زمین افتاد و ناله ای کرد. کلاغ که بر اثر زمین خوردن آسیب دیده بود تا مدت ها نمی توانست به خوبی راه برود.

در این زمان جغد دانا از راه رسید و به او گفت: تو می خواستی مثل کبک راه بروی اما راه رفتن خود را نیز فراموش کردی.

تقلید کورکورانه نیز دقیقا همین بلا را سر انسان می آورد. نباید بدون آگاهی و تحقیق، از کسی تقلید کرد زیرا ممکن است شیوه ی زندگی آن فرد با شما متفاوت باشد.


برداشت: تقلیدی که اشتباه باشد باعث پشیمانی خواهد شد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

انشای دوم

ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیره این موضوع را متذکر می شود که نباید در زندگی تقلید کورکورانه انجام داد چون باعث پشیمانی می شود.

همه ی ما در زندگی فرد یا شخصیتی را به عنوان الگو انتخاب می کنیم و در کارهای خود از آن فرد پیروی می کنیم. در صورتی که این انتخاب آگاهانه و با تحقیق باشد در زندگی ما بسیار موثر خواهد بود اما وای به روزی که این انتخاب نادرست و تقلید کورکورانه باشد…

به همان میزان که تقلید آگاهانه و الگو برداری از فرد درست، می تواند خوب باشد و مسیر خوبی را پیش پای ما بگذارد، تقلید کورکوانه و انتخاب الگوی نادرست می تواند ضربه ی بزرگی به زندگی ما وارد کند.

در انتخاب الگو باید ببینم شیوه ی زندگی و مشخصات فردی الگوی مورد نظر تا چه میزان شبیه به ماست و چه تاثیر مثبتی می تواند بر زندگی ما بگذارد، سپس می توانیم در مواردی که عاقلانه است از الگوی خود تقلید کنیم و از شیوه های صحیحی که او استفاده کرده ما نیز استفاده کنیم.

خداوند متعال هر انسانی را با استعداد خاصی آفریده است و هر کسی در کاری موفق تر می باشد، انتخاب راه و روش زندگی نیز باید در جهت پرورش همین توانایی ها و استعداد ها باشد تا به موفقیت دست پیدا کنیم.


پیاه سازی نسخه ی زندگی هیچ ک.س، حتی موفق ترین افراد هم برای ما بهترین نیست بلکه درست ترین مسیر، مسیری است که حاصل فکر، اندیشه و مشورت براساس استعداد و علاقه مندی ما باشد و قطعا مطلوب ترین نتیجه از این طریق به دست خواهد آمد.

تقلید کورکورانه باعث نابودی زندگی انسان می شود در نتیجه نه تنها خود باید از آن دوری کنیم باید به دیگران نیز آگاهی ببخشیم تا این این کار اجتناب کنند.

برداشت: تقلید کورکورانه انسان را از مسیر درست زندگی اش دور می کند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

انشای اول

داستان کوتاه

سعدی در جمعی نشسته بود، جوانی کنار آن ها آمد و پرسید کسی در این جمع هست که زبان پارسی بلد باشد؟ همه به سعدی اشاره کردند، جوان گفت که پیرمردی صد و چند ساله است که مریض است و به زبان پارسی حرف می زند و ما متوجه حرف های او نمی شویم.

سعدی با جوان همراه شد تا کنار پیرمرد بروند و حرف های او را بشنوند، زمانی که کنار او رسیدند وی از کوتاهی عمری که داشته شکایت می کرد. سعدی حرف های او را برای دیگران ترجمه کرد، و همه تعجب کردند زیرا پیر مرد خیلی بیش تر از بقیه عمر کرده بود و صد و چند ساله بود.


پیرمرد به سعدی گفت: در حال مرگ هستم، سعدی به او گفت : مریضی که دلیل مرگ نیست اگر می خواهی طبیب خبر کنم تا بیاید و تو را درمان کند، اما پیرمرد جواب سعدی را با این بیت داد:

خانه از پای بست ویران است

خواجه در بند نقش ایوان است

و این بیت به این معنی است که زمانی که انسان پیر شد دیگر دکتر و دارو در حال او تاثیری ندارد چون پیری است که انسان را ناتوان کرده است و پیری دیگر قابل درمان نیست، درست مانند بنایی که معمار می سازد اما فقط به ظاهر آن می رسد و پایه های آن محکم نیست.

همه می دانیم که این بنای زیبا و با شکوه با کوچک ترین حادثه ای خراب می شود و چیزی از زیبایی های ظاهری آن باقی نمی ماند و این حادثه ممکن است به قیمت خیلی گزافی برای ما تمام شود.

پس در کنار توجه به ظاهر هر چیزی باید به باطن آن هم توجه کنیم تا دچار ضرر نشویم.


برداشت : نباید توجه به ظواهر ما را از توجه به باطن هر چیزی غافل کند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

انشای دوم

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

خواجه محو در نقش و نگار ایوان است و آن چنان ظاهر را آراسته، خود نیز از یاد برده است که بنایی ساخته از پایه سست و این سستی گر چه آشکار نیست اما روزی باعث ویرانی بنا خواهد شد.

خواجه در بند ظواهر است و آنچه که مهم تر است یعنی باطن را به دست فراموشی سپرده است و یا خواسته است که به فراموشی بسپارد.

باطن را ندیدن و فقط ظاهر را دیدن چیزی است که کلام استاد سخن ” سعدی شیرازی ” به ما یاد آور می شود، اما مگر می شود فقط با ظواهر زندگی گذراند؟!

بی شک روزی پرده ها کنار خواهد رفت و آنچه که در باطن است عیان خواهد شد … حال هر چقدر این ظاهر زیبا باشد باز هم نمی تواند ماندگار باشد.


ظاهر زیبا فریبنده است و بسیارند کسانی که فقط در طلب ظاهر هستند، این افراد پس از گذشت مدتی پی خواهند برد که تنها ظاهر نمی تواند پاسخ گوی آنچه که آدمی می خواهد باشد و باطن، ذات و درون هر فردی با گذشت زمان اهمیتی صد چندان پیدا می کند.

در پی باطن نیک بودن نیکوتر است اما در این میانه نباید از ظاهر هم غافل شد زیرا که هر دو مهم هستند و برتری باطن بر ظاهر مسئله ای نیست که بتوان از ظاهر به طور کلی چشم پوشید و آن را از یاد برد.

خواجه اول باید بنایی بسازد با پایه های محکم و ماندگار و بعد ظاهر را بیاراید و اگر کسی غیر از این خواست باید او را مجاب کرد که کدام کار بهتر است تا در آینده زیان نبیند.

برداشت : توجه بیش از حد به ظواهر ما را گمراه می کند و این گمراهی گاهی مواقع تاوان سنگینی دارد. توجه و تمرکز روی باطن همیشه مهم تر از ظاهر است.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

انشا درباره ی باد آورده را باد می برد

ضرب المثل ها شاید یک جمله ی کوتاه باشند اما معانی عمیقی را همراه دارند، مثلا همین ضرب المثل “باد آورده را باد می برد” یعنی چیزی که آسان به دست بیاید آسان هم از دست خواهد رفت.

شاید از خود این سوال را بپرسیم چرا باید چیزی که به دست می آوریم را از دست بدهیم هر چند که آسان به دست آمده باشد؟!

به نظر من دلیل این موضوع می تواند این باشد که ما تا چه حد می توانیم قدر داشته هایمان را بدانیم و آن ها را حفظ کنیم… اگر برای رسیدن به خواسته هایمان تلاش بسیاری کرده باشیم پس می دانیم که هدف به دست آمده چقدر با ارزش است اما اگر برای چیزی که داریم تلاشی نکرده باشیم آن هدف یا داشته ارزش زیادی برای ما نخواهد داشت و ممکن است حتی در مواقعی داشتن آن را نیز فراموش کنیم یا به خوبی از آن استفاده نکنیم و در نتیجه آن را از دست بدهیم.


سعی و تلاش برای به دست آوردن خواسته ها مسئله ای است که بارها و بارها گذشتگان ما، با شعر، داستان و ضرب المثل به ما یاد آور شده اند، پس باید اهمیت این موضوع را دریابیم و بکوشیم که زندگی مان را بر پایه درستکاری بسازیم تا به خوشی و سعادت دست پیدا کنیم.

سعادت آدمی در داشتن ثروت زیاد نیست بلکه تلاش برای به دست آوردن و قدر دانی از داشته هایی است که با زحمت به دست آمده، در این صورت است که انسان احساس خوشبختی و رضایت از زندگی، دارد.

برداشت : بدون تلاش و زحمت نمی توان به چیزی دست پیدا کرد و اگر هم کسی دست پیدا کند هیچ وقت ارزش واقعی آن را نمی داند به همین خاطر است که به زودی آن را از دست خواهد داد.
 
بالا پایین