- Mar
- 186
- 43
- مدالها
- 1
****
فرانک..
نجواهایی به زبان ایتالیای به گوشم میخورد..آخی دختر قشنگیه حیفه که چیزی یادش نیاد
نامزدش خیلی نگرانشه اوه ویکتوریا دیدی چه زیباو خوشتیپ بود ؟
اوه اره خیلی خوشتیپ بود..
دیگه صدایی نیومد سرم سبک سبک بود..
چی میگن اونا؟اصلا کی بودند؟من کجام؟اسمم چیه؟چرا زبونشون رو میفهمم؟برای چی اینجا هستم؟چرا چیزی بخواطر نمیارم؟؟
که یهو یکی از همین پرستار ها داخل شد و با دیدنم جیغی کشید و دکتر دکتر کنان از اتاق دوید بیرون..
وا شفاش بده خدا!
دکترای زیادی اومدن تو اتاق و معاینم کردن و قیافمو کج و کوله کردن!
رفتن و دستمو گذاشتم رو سرم حداقل یادم بیاد کی ام؟
که یهو یه دختر با چشمای پف کرده مشکی و موی بلند استخونی داخل شد و با دیدنم همه جامو بررسی میکرد..
فرانک..
نجواهایی به زبان ایتالیای به گوشم میخورد..آخی دختر قشنگیه حیفه که چیزی یادش نیاد
نامزدش خیلی نگرانشه اوه ویکتوریا دیدی چه زیباو خوشتیپ بود ؟
اوه اره خیلی خوشتیپ بود..
دیگه صدایی نیومد سرم سبک سبک بود..
چی میگن اونا؟اصلا کی بودند؟من کجام؟اسمم چیه؟چرا زبونشون رو میفهمم؟برای چی اینجا هستم؟چرا چیزی بخواطر نمیارم؟؟
که یهو یکی از همین پرستار ها داخل شد و با دیدنم جیغی کشید و دکتر دکتر کنان از اتاق دوید بیرون..
وا شفاش بده خدا!
دکترای زیادی اومدن تو اتاق و معاینم کردن و قیافمو کج و کوله کردن!
رفتن و دستمو گذاشتم رو سرم حداقل یادم بیاد کی ام؟
که یهو یه دختر با چشمای پف کرده مشکی و موی بلند استخونی داخل شد و با دیدنم همه جامو بررسی میکرد..