- May
- 342
- 312
- مدالها
- 2
پارت_59
قرار بود برای ناهار یکی از رستورانهای توی راه نگه داریم.
همه پشت سر هم میرفتیم و همه بیحال بودن، اهاه چه وضعشه.
فرینا گفت:
- کار خودته مطی جونم.
خنده بلندی کردم و هر چهارتا شیشه ماشین رو دادم پایین، سینا که ماشینش بغل ماشین ما بود توجهاش به ما جلب شد.
آهنگ میزدم جلو که به آهنگ مورد نظرم رسیدم و تا آخر زیادش کردم، فرینا از شیشه بیرون رفت و روی پنجره نشست.
هر سه تامون همزمان شروع کردیم با آهنگ خوندن:
اِه اِهــه
کنار منی و کنار توام
تورو میخوامت من واسه خودم
یهجوری پیگیرت شدم همه فهمیدن
توکه پیشمی همه چی رواله
چقد حس بین ما باحاله
نه دیگه تورو به دنیا نمیدم.
صدامون اوج گرفت و سرم رو با دستم از ماشین بیرون بردم و ادامه دادیم:
میخای دوتایی بشینیم پایتم من
هرجا بری پایتم من
شمال رو بچینی پایتم من
تو لب تر کن
میخای دوتایی بشینیم پایتم من
هرجا بری پایتم من
شمالو بچینی پایتم من
عاشقتم من خب.
صدای بوق ماشین بچه ها همراهیمون میکرد.
آهنگ قطع شد و صدای گوشیم که به ماشین وصل بود توی ماشین پیچید.
گوشی کندم و جواب دادم:
- بله؟!
صداش توی گوشی پیچید:
- بشین تو، از ماشین بیرون نیا تند هم نرو خطرناکه شیشه ها روهم بده بالا سرما میخوری.
از بغل نگاهش کردم که دیدم اخمهاش توهم.
پوفی کشیدم و بلند گفتم:
- بای بای استاد.
گاز دادم که از ماشینش جلو افتادم.
قرار بود برای ناهار یکی از رستورانهای توی راه نگه داریم.
همه پشت سر هم میرفتیم و همه بیحال بودن، اهاه چه وضعشه.
فرینا گفت:
- کار خودته مطی جونم.
خنده بلندی کردم و هر چهارتا شیشه ماشین رو دادم پایین، سینا که ماشینش بغل ماشین ما بود توجهاش به ما جلب شد.
آهنگ میزدم جلو که به آهنگ مورد نظرم رسیدم و تا آخر زیادش کردم، فرینا از شیشه بیرون رفت و روی پنجره نشست.
هر سه تامون همزمان شروع کردیم با آهنگ خوندن:
اِه اِهــه
کنار منی و کنار توام
تورو میخوامت من واسه خودم
یهجوری پیگیرت شدم همه فهمیدن
توکه پیشمی همه چی رواله
چقد حس بین ما باحاله
نه دیگه تورو به دنیا نمیدم.
صدامون اوج گرفت و سرم رو با دستم از ماشین بیرون بردم و ادامه دادیم:
میخای دوتایی بشینیم پایتم من
هرجا بری پایتم من
شمال رو بچینی پایتم من
تو لب تر کن
میخای دوتایی بشینیم پایتم من
هرجا بری پایتم من
شمالو بچینی پایتم من
عاشقتم من خب.
صدای بوق ماشین بچه ها همراهیمون میکرد.
آهنگ قطع شد و صدای گوشیم که به ماشین وصل بود توی ماشین پیچید.
گوشی کندم و جواب دادم:
- بله؟!
صداش توی گوشی پیچید:
- بشین تو، از ماشین بیرون نیا تند هم نرو خطرناکه شیشه ها روهم بده بالا سرما میخوری.
از بغل نگاهش کردم که دیدم اخمهاش توهم.
پوفی کشیدم و بلند گفتم:
- بای بای استاد.
گاز دادم که از ماشینش جلو افتادم.
آخرین ویرایش: