جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار عبید زاکانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ترنم مبینا با نام عبید زاکانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,454 بازدید, 145 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع عبید زاکانی
نویسنده موضوع ترنم مبینا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت

جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
الهــا ; پادشــاها; بی‌نیـــازا
خداونـدا، کریـما ،کارســازا !

به صـدق سینــهٔ پـاکان راهت
به شـــوق عاشقـان بارگاهت

به شـب نالیـدن پا در کمنـدان
به آه سـوزناک مستمنـــــدان

به حق صبـر بی‌پــــایان ایوب
به آب چشم خون‌افشان یعقوب

که بر جان من مسکین ببخشای
در رحمت بر این بیچاره بگشای

بــده کام دل شـــوریـــدهٔ من
رســـان با من بت بگزیــدهٔ
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
بی‌یار دل شکسته و دور از دیار خویش
درمانده‌ایم عاجز و حیران به کار خویش

از روزگار هیچ مرادی نیافتیم
آزرده‌ایم لاجرم از روزگار خویش

نه کار دل به کام و نه دلدار سازگار
خونین دلم ز طالع ناسازگار خویش

یک‌دم قرار نیست دلم را ز تاب عشق
در آتشم ز دست دل بی‌قرار خویش

از بهر آن‌که می‌زند آبی بر آتشم
منت پذیرم از مژه‌ی سیل‌بار خویش

دیوانه دل به عشق سپارد عبیدوار
عاقل به دست دل ندهد اختیار خویش
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ای آنکه به جز تو نیست فریادرسی
غیر از کرمت نداد ک.س داد کسی

کار من مستمند بیچاره بساز
کان بر تو به هیچ آید و برماست بسی
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دل در پی عشق دلبرانست هنوز
وز عمر گذشته در گمانست هنوز

گفتیم که ما و او بهم پیر شویم
ما پیر شدیم و او جوانست هنوز
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
خوشا
کسیکه
ز عشقش
دمي رهائي نیست
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
مرا دلیست، ره عافیت رها کرده
وجود خود ،هدف ناوک بلا کرده

ز جور چرخ ،ستم دیده و رضا داده
ز خوی یار، جفا دیده و وفا کرده

به کار خویش فرو رفته، مبتلی گشته
به درد عشق، مرا نیز مبتلی کرده

هر آنچه داشته از عقل و دانش و دین
ز دست داده و، سر در سرِ هوی کرده

گهی ز بیخردی، آبروی خود برده
گهی ز بیخبری، قصد جان ما کرده

به قول و عهد بتان، غِرّه گشته وز سر جهل
خیال باطل و، اندیشه ی خطا کرده...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
شوریده کرد شیوهٔ آن نازنین مرا
عشقش خلاص داد ز دنیا و دین مرا

غم همنشین من شد و من همنشین غم
تا خود چها رسد ز چنین همنشین مرا
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه
از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا

دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت
کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دارم بتی به چهرهٔ صد ماه و آفتاب
نازکتر از گل تر و خوشبوتر از گلاب

خورشید در نقاب خجالت نهان شود
از روی جانفزاش اگر بر اُفتد نقاب
 
بالا پایین